آموزش روش صحيح غصه خوري!








افسردگي، يك بيماري رواني ناشي از اختلالات مغزي و سيستم عصبي نيست، افسردگي، يك انحراف عاطفي است. به عبارت ديگر، افكار منحرف و فريب آلود، مجموعه اي از احساسات ، اعم از غم و اندوه، عدم اعتماد به نفس، بي تفاوتي و بي حوصلگي، خستگي و ضعف، نااميدي و... را تحت عنوان افسردگي به دنبال مي كشند و قرباني خود را به طرف خودكشي سوق مي دهند. افكار غيرمنطقي، غيرواقعي و فريب آلود، ميكروب و علت افسردگي هستند و چنانچه اين افكار، تصحيح و اصلاح شوند، افسردگي نيز درمان خواهد شد.
 
 
 
    
احساس طبيعي غم و اندوه 
    غم و اندوه ، يك عكس العمل سالم و طبيعي در مقابل ضايعات، حوادث، نااميدي ها و تغييرات بد زندگي است كه ما اغلب، آن را سركوب مي كنيم. ما براي حوادث اسفناك زندگي، براي بيماري ها يا براي هر سختي و مشقتي كه در زندگي با آن رو به رو مي شويم دچار غم و اندوه مي گرديم. ممكن است براي كاري كه زماني بر اثر ناپختگي و جواني انجام داده ايم اكنون غصه دار شويم. متاسفانه بسياري از ما، نمي دانيم حالت صحيح و سالم غصه خوردن چگونه است و چه طور بايد با آن برخورد و چه طور آن را ارضا كرد و از دل بيرون راند. ما به خود ، اجازه گريه كردن نمي دهيم و غم و غصّه خود را انكار مي كنيم. ما مي ترسيم اشكمان جاري شود و دردها را بيرون بريزيم. در نتيجه، اين عواطف را در سينه حفظ كرده ، هيچ وقت از آنها فارغ نمي شويم. آنها با فشاري كه روي فكر و قلب ما وارد مي سازند، رفتار و اعمال روزمره ما را از مسير طبيعي منحرف مي سازند، به گونه اي كه به عوارضي چون " افسردگي" دچار مي شويم. روان شناسان معتقد مي باشند كه راه سالم برخورد با غم و اندوه، اين است كه: "هيچ وقت، فرصت گريه كردن را از دست ندهيد." نسخه قطعي درمان: خداباوري، بينش خداباورانه و توحيدي مي گويد كه اگر تنها شَوم، باز هم خدا هست. او جانشين همه نداشتن هاست. شخص خداباور مي گويد: "من دوستي شنوا، بينا، دانا و مهربان دارم كه بر هر چيز تواناست و آن دوست و ياور خوب، براي ما كافي است." شناخت درماني مي گويد: " با پيش آمدن حادثه اي ناگوار، آن را تعميم ندهيد و هميشه منتظرحادثه بدي نباشيد. دليلي ندارد كه اتفاق گذشته، باز تكرار شود." اما بينش توحيدي مي گويد: "خداباوري، حصار امني است كه هر كه در پناه آن قرار گيرد، هيچ گزندي را تواناي غلبه بر او نيست." شناخت درماني مي گويد: " كامل گرايي و همه چيز را در حد بهترين خواستن، مايه رنج است" و بينش توحيدي مي گويد: "هر پديده و شيئي در جهان، نابودشدني است مگر آنكه رو به سوي او دارد. هيچ كس و هيچ چيز جز او بهترين نيست و او تنها ربّ اعلي و سزاوار دوست داشتن و پرستيدن است." شناخت درماني ممكن است نگراني ما را از پاره اي مسائل برطرف كند، ولي نمي تواند اضطراب و افسردگي را ريشه كن نمايد. تنها خدا، صاحب و ناخداي اين كشتي توفان زده است كه مي تواند انسان، اين مسافر بي قرار- كه گرفتار كشمكش هاي دروني و بيروني است - را آرام نمايد. تنها برداشتن بينش هاي غلط (نفي خدايان دروغين) ، موجب رستگاري نيست، بلكه بايد بينش خداباورانه به دنبال آن، مطرح و جايگزين شود ، يعني ارزش هاي فطري و خدايي، جانشين الهه ها و ارزش هاي دروغين شود. آنچه امروزه با عنوان برنامه ريزي عصبي - كلامي تحت عنوان اداره مغز مطرح مي شود، در اسلام، با فلسفه و مفهومي بسيار عميق تر، عنوان شده است. اسلام مي خواهد، ما اداره كننده احساسات، عواطف، افكار و تمايلات خود باشيم، نه آنها مدير ما.
 
 
 
    
مذهب و خود ملامت گري
    كليه مذاهب مي خواهند كه ما انسان هايي شاد و سرشار از نشاط باشيم و يكديگر را دوست بداريم. به هنگام خطاكاري، ايمان و اعتقادمان به ما مي گويد ، چون انسانيم مرتكب اشتباه مي شويم. ما بايد خود و حتي كساني را كه عليه ما كارشكني مي كنند، ببخشيم.در انجيل آمده: "همسايه تان را چون خود دوست بداريد." اين عبارت در آنِ واحد به دو نكته اشاره مي كند: ديگران را دوست بداريد، اما خودتان را نيز دوست بداريد. به تعبيري " نه ديگران را سرزنش كنيد و نه خود را." تمام مذاهب به اين حقيقت پي برده اند كه آدمي، موجودي ضعيف است و با وجود تلاش هاي فراوان، باز هم گاهي مرتكب گناه مي شود. البته ممكن است بتواند رفتارهاي اعتراض برانگيزش را به مقدار قابل توجهي كاهش دهد ، اما هرگز قادر نيست آن را كاملاً متوقّف كند. وقتي خداوند ، رفتار نادرست را بر ما مي بخشد، آيا ما نبايد با خويشتن مهربان و سخي باشيم؟ شما با پيروي از تعليمات مذهبي خود، هيچ گاه دچار افسردگي ناشي از خود ملامت گري نخواهيد شد. اين، الگوي كاملي از همسويي مذهب و روان شناسي است؛ زماني كه در كنار يكديگر قرار مي گيرند.
     


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

سورنا، سردار بزرگ ايراني

زندگی نامه حافظ (شهر مادری حافظ کازرون بوده استادش هم کازرونی نتیجه اخلاقی:حافظ کازرونی!!!)

داستان عاشقانه اردشیرساسانی و گلنار به نقل ازشاهنامه فردوسی