پست‌ها

نمایش پست‌ها از مه, ۲۰۱۰

تصویری بسیار غمناک و زیبا از دکتر مصدق در تبعید

تصویر

وصیتنامه کوروش کبیر

تصویر
اینک که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند، جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد. اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور دریک زر در خزانه داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو می باشد، زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست. البته به خاطر داشته باش تو باید به این حزانه بیفزایی نه این که از آن بکاهی، من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند، اما در اولین فرصت آن چه برداشتی به خزانه بر گردان . مادرت آتوسا ( دختر کورش کبیر ) بر گردن من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن . ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که از سنگ ساخته

پارسیان در هند

تصویر
پس از تسلط اعراب بر ايران، در قرن هفتم ميلادي و برچيده شدن خاندان پادشاهي ساسانيان، ايرانيان بچند دسته تقسيم شدند: 1- عده اي اسلام آوردند، اما در لباس اسلام بفرهنگ و زبان و ميهن خدمت كردند. 2- دسته ديگر با پرداخت جزيه به كيش آبا و اجدادي باقي ماندند و در ايران با هر گونه سختي خو كردند و دست از ميهن برنداشتند. بازماندگان همين دسته از ايرانيان اند كه امروز بنام جماعت زرتشتي در ايران شناخته شده اند. زرتشتيان، در ميان مردم ايران، براستي و درستي و صداقت و امانت مشهوراند. 3- دسته سوم كه موضوع اين گفتارند، بنام پارسيان نام گرفته اند. اين مردم كه اكثريت آنها در شبه قاره هند و پاكستان روزگار بسر مي برند، جزو طبقه اول و از شاهزادگان ايران بودند. محل سكونت ايشان خراسان بزرگ و از بزرگان پارتي بودند و به همين جهت نام پارسي بر خويشتن نهادند. اين گروه آواره از وطن، از راه بندر هرمز به جانب هندوستان روانه شدند و آنطور كه در روايات پارسيان، بخصوص در كتاب ‹‹ قصة سنجان›› آمده است با شرايطي چند باين مردم اجازة سكونت در هندوستان داده شد. براي اين مردم آواره از ميهن، هيچ جا مناسب تر

به مناسبت روز بزرگداشت ملاصدرا

تصویر
محمد بن ابراهیم قوامی شیرازی ملقب به صدر المتألهین یا ملاصدرا در ظهر روز نهم جمادی الاولی سال 980 قمری دیده به جهان گشود. پدر او خواجه ابراهیم قوامی مردی پرهیزکار، دیندار و دوستدار و حامی دانش و معرفت بود. در زمان حیات ملاصدرا، شیراز دارای حکومت مستقلی بود و حکمرانی آن به برادر شاه واگذار شد که پدر ملاصدرا بعنوان معاون او و دومین شخصیت مهم آن منطقه به شمار می رفت. به نظر می رسید تنها موهبتی که خداوند به او ارزانی نداشته ، فرزند باشد. اما بالاخره خداوند درخواست ها و دعاهای وی را بی جواب نگذاشت و پسری به وی ارزانی کرد که او را محمد ملقب به صدرالدین نام نهاد به آن امید که عالی ترین شخصیت مذهبی شود. شخصیت صدرالدین نخست نزد شیخ بهاء الدین عاملی مشهور به شیخ بهائی تلمذ کرد و از او علوم نقلی را آموخت . سپس به شاگردی میرداماد درآمد و سال ها در محضر وی کسب فیض کرد و رموز حکمت را از او آموخت. احتمالا ملاصدرا در دوره تحصیلات خود در اصفهان، از محضر میر ابوالقاسم فندرسکی عارف، زاهد و ریاضیدان بی همتای آن عصر نیز استفاده کرده است. شرایط اجتماعی صدرالمتألهین حکیم خانه به دوشی بود که به جرم

نمادهای باستانی ایران ، آناهیتا و شیر وخورشید

ایران باستان چون سایر اقالیم و تمدنهای کهن که در بستر دوران اسطوره ای بشر نمو یافته اند، مهد اسطوره های چندی بوده است؛ اسطوره هایی که برآمده از ویژگیهای فرهنگی این مردمان از جمله آداب و رسوم، ارزشها، باورها و ایدئولوژی بومی و قومی و انعکاسی از شرایط روحی آنان بوده است. یکی از ویژگیهای بارز این اسطوره ها عدم همانند سازی و مشابه بیرونی شان است. چنان که بسیاری رب النوعهای یونانی و رومی را می توان بر هم تطبیق نمود ولی اسطوره ها و نمادهای اسطوره ای ایران زمین از قدرت تطابق پذیری کمتری برخوردار بوده و عمدتاً یگانه و منحصر به فردند. دیگر ویژگی مهمشان کمرنگ بودن خدایگانها در برابر خدای برتری به نام «اهورا مزدا» است که این امر ایرانیان را دیرینه ترین ملّت یکتاپرست تاریخ می نماید که بر خلاف نظر بسیاری هیچگاه تفکرات دوآلیسمی یا تثلیث گرایی در قاموس معرفتی شان راه نداشته است. پس از این دو ویژگی که برشمردیم به بازشناسی دو نماد مهم در ایران باستان می پردازیم و این کار را در مقالات بعد نیز ادامه خواهیم داد. شیر و خورشید خورشیدی برآمده از پشت یک شیر، همواره نمادی از قدرت و فرمانروایی بوده است. در ای

برخورد تاريخي دکتر ملکي در کنفرانس ژنو با انگلستان بر سر بحرين

تصویر
دکتر ملکي 19 مه 1953تيتر بزرگ روزنامه ها در سراسر جهان مربوط به اعتراض شديد دكتر محمدعلي ملكي وزير بهداري وقت ايران و پرخاش او به نماينده انگلستان در كنفرانس جهاني بهداشت در ژنو بود كه به برخورد لفظي طرفين انجاميده بود. صداي اعتراض فريادگونه دكتر ملكي هنگامي بلند شد و نطق نماينده انگلستان را در جلسه كنفرانس قطع كرد كه نماينده انگلستان از بحرين به عنوان جزيره تحت الحمايه آن كشور كه از لحاظ مناطق بهداشتي جهان بايد در عداد نواحي شرق مديترانه قرار گيرد نام مي برد. دكتر ملكي ضمن قطع اظهارات نماينده انگلستان گفت كه بحرين يك گوشه از خاك ايران است و اين ايران است كه در مجامع بين المللي بايد از طرف بحرين سخن بگويد نه انگلستان استثمارگر كه آن قطعه از خاك ميهن ما را اشغال نظامي كرده است و در اين كنفرانس او (دكتر ملكي) بايد پيشنهاد دهد كه بحرين در چه ناحيه بهداشتي جهان قرار گيرد، نه نماينده دولت اشغالگر. بحرين در منطقه اي قرار بايد بگيرد كه كشور مادر، ايران ، قرار گرفته است. چون برخورد لفظي طرفين شديد و طولاني بود جلسه كنفرانس به عنوان تنفس تعطيل شد و دكتر ملكي بقيه حرفهاي خود را در خارج از

آرزوهای من بخشی از آرزوهای ویکتور هوگو...

تصویر
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی، و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد، و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی. آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی. برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، از جمله دوستان بد و ناپایدار، برخی نادوست، و برخی دوستدار که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد. و چون زندگی بدین گونه است، برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی، نه کم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد، که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد، تا که زیاده به خودت غرّه نشوی. و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی نه خیلی غیرضروری، تا در لحظات سخت وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد. همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند چون این کارِ ساده ای است، بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند و با کاربردِ درست

رمز تاثيرگذاري بر ديگران

 بيشتر اوقات زندگي روزمره ما به مراوده، گفتگو و تعامل با ديگران مي گذرد. در منزل، محل كار، خيابان، تاكسي، مغازه، كلاس درس و... . در اين ميان هميشه عده اي انگشت شمار از افراد در ميان ديگران برتر بوده و نامشان زبانزد ديگران است. همچنين هميشه باعث جذب سايرين شده و در كل افرادي پرنفوذ و تاثيرگذار هستند. اينگونه افراد هيچ فرقي با ديگران ندارند؛ مثلاستاره اقبالشان بلند باشد و يا مهره مار داشته باشند بلكه به صورت دانسته و يا ناخودآگاه يك سري قوانين را هميشه رعايت مي نمايند كه همين قوانين عامل برتري و جلب ديگران و عامل نفوذ در اذهان است. ما نيزمي توانيم اين طور باشيم. در اينجا به بعضي از اين عوامل اشاره اي مختصر مي كنيم:          كمتر حرف بزنيم:  اين بدان معنا نيست كه حرف نزنيم و يا سرمان در لاك خودمان باشد. بلكه هر جا نياز به صحبت كردن بود خود را نشان داده و نظر خود را ايراد كنيم. متاسفانه بعضي افراد اين طور برداشت مي نمايند كه كم گويي يعني هيچ گويي و همين امر باعث منزوي شدن و دور شدن از اجتماع مي گردد. يك لبخند كوچك باعث جذب مي شود. هر انسان داراي يك كودك دروني است كه آن كودك درون به آنچه

سيطره ايرانيان بر دريانوردي و تجارت جهاني خليج فارس

تصویر
خليج فارس به عنوان يك شاهراه تجاري بزرگ از گذشته هاي دور تا كنون مورد توجه ايرانيان بوده است. مدارك باستان شناسي و متون تاريخي گواه بر اين ادعاست كه ايرانيان در دريانوردي و تجارت دريايي مهارت زيادي داشتند و سيطره دريايي ايرانيان در خليج فارس و تجارت جهاني گسترده آن با بنادر باستاني هندوچين، درياي سرخ و سواحل شرق آفريقا انكار ناشدني است. ثبت دريانوردي ايرانيان از جمله اتفاقات اخير حوزه ميراث معنوي است. مجموعه مطالعات ميداني و كتابخانه اي نشان مي دهد كه ايرانيان از ديرباز به اين موضوع توجه داشته اند. برخي سابقه دريانوردي و تجارت دريايي خليج فارس را به دوره هاي پيش از تاريخ مربوط مي دانند اما همگي بر اين موضوع اذعان دارند كه در دوره ساساني و صدر اسلام، سيطره ايرانيان بر دريانوردي و تجارت دريايي خليج فارس انكار ناشدني است. اهميت مسير تجاري خليج فارس باعث شده بود كه طي دوران هاي طولاني ايرانيان اهميت ويژه اي براي اين منطقه قائل باشند. "محمد اسماعيل اسمعيلي جلودار" باستان شناس و سرپرست كاوش هاي باستان شناسي در بندر تاريخي < سيراف> درباره اهميت مسير تجاري خليج فارس گفت: "

خوشبختي بدون پرداخت هزينه

تصویر
مطالبي را كه مي خوانيد به نوعي نگاشته شده كه براي رسيدن به خوشبختي، مسير آسان تري را بپيماييد و از زندگي پرپيچ و خم عبور كنيد، در نهايت اين مطالب به شما كمك مي كند كه اميد به زندگي را در خود هر چه بيشتر پرورش دهيد. اول: دوست عزيز، ميزان خوشبختي و بدبختي افراد تنها به دست خود آنها فراهم مي شود. يادتان باشد كساني كه به شما حسادت مي كنند امتيازات قابل توجهي در شما ديده اند كه خود فاقد آنها هستند. اين جمله را در تيررس نگاهتان قرار دهيد كه "صداقت بهترين صفت است." خيلي از كارها غامض و پيچيده نيستند با كمي تلاش از پس آن بر خواهيد آمد. دوم: زندگي گره اي نيست كه در جستجوي گشودن آن باشيد، زندگي واقعيتي است كه بايد آن را تجربه كرد. سختي هاي فاصله را بايد شكست و از بين برد، هيچ گاه نگذاريد براي طولاني مدت ارتباطي قطع شود كه شايد تا مدت ها حاكم شود. هيچ گاه كار امروز را به فردا نيندازيد بلكه كار فردا را امروز انجام دهيد. سوم: خيري كه به ديگري مي رسانيد، در صندوق آخرت شما اندوخته مي شود و افزوده سپرده روز رستاخيز است. بزرگ ترين فن زندگي، استفاده از فرصت هاي بي نظيري است كه بر ما م
انديشه هاي مغز بزرگ : موريس مترلينگ اگر از شما بپرسند كه در اين جهان در انتظار چه هستيد چه پاسخي خواهيد داد ؟ اگر از اشخاص عادي باشيد " كه نود و نه در صد مردم از اشخاص عادي هستند " خواهيد گفت كه من در اين دنيا انتظار دارم كه پس از مرگ مستقيما وارد بهشت شده و در حالي كه عمر جاويدان خواهم داشت تا پايان عالم اغذيه لذيذ بخورم و از لذت عشق و شهوت برخوردار شوم و آهنگ هاي طرب انگيز بشنوم و ... ولي غافل از اين هستيد كه پس از رفتن به بهشت و داشتن عمر و جواني هميشگي كه هرگز دچار خزان پيري و بيماري نخواهيد گرديد ديگر از خورد و نوشيدن و خوابيدن و شهوتراني لذت نخواهيد برد و به زودي زندگي يكنواخت بهشت شما را خسته و كسل خواهد كرد زيرا چيزي كه در اين دنيا خوردن و خوابيدن و غيره را براي شما لذت بخش كرده ترس از مرگ و از دست دادن اين لذات است و روزي كه اين لذات جاويد شد يعني مرگ براي شما وجود نداشت همه چيز عادي خواهد گرديد ! در جاي ديگر گفته ام كه اگر شما را به بهشت ببرند پس از يك سال اقامت كسل شده و از در بهشت خارج گرديده و در جست و جوي نقطه ي ديگري هستيد كه تغييري در زندگي شما بدهد . اگر

اولین شاعر زن ایرانی

تصویر
مهستی گنجوی: خردورز طغیانگر مهستی اولین شاعر زن در تاریخ ایران است. شاعری که در هزار سال پیش شعر سروده است. شاعری آزاده و خردمند که برخلاف اندیشه روزگارش که کار و حرفه را حقیر می پنداشتند به ارباب کار و حرفه ها  ارزش فراوان قایل بوده است. مهستی که می گویند نام اصلی اش، منیژه و تخلصش را  مهستی برگزیده  محل تولدش سرزمین گنجه از مراکز ادبی ایران می باشد. آقای علی اکبرمشیر سلیمی دردفتردوم کتاب زنان سخنور، با تکیه بریکی از منابع قدیمی، درباره ی دوران کودکی مهستی می نویسد: "پدر از چهارسالگی اورا به استادان گرانمایه درمکتب خانه سپرده و از آنجایی که هوش واستعداد بی اندازه یی داشته در دهسالگی با آموخته های سرشاری از دانش و ادب زن دانشمندی ازچنان آموزشگاهی ... بیرون می آید. پدرش دراین هنگام مهستی را برانگیخته وموسیقی دانانی براو می گمارد و مهستی دراین فن چنان پیشرفت کرد که درنوزده سالگی استادی بی مانند وسرآمد همگان شد. چنگ وعود و  تاررا استادانه می نواخت [1]  . دوران جوانی مهستی در هاله ای از ابهام پوشیده است. برخی برآنند که او در نویسندگی، کتابت و محاسبات به درجه ای می رسد که گوی سبقت