مختصری ازشاپور دوم
جنگهای دلیرانه و جانبازانهی شاپور دوم با رومیان در دفاع از مرزهای کشور و شکستهای رومیان متجاوز در آمیدا و نصیبین
سرکوب قبایل عرب که در تلاش ورود به درون سرزمینهای عراق بودند
یادداشتهای یک وقایعنگار دربار روم از دیدههای شخصش درباره رشادتهای شاپور دوم در راه شکو بخشیدن به ایران و ایرانی:
«شاپور در نزدیکی شهر از سپاهیانش جدا شد و در حالیکه نگهبانانش اورا همراهی میکردند، سواره در آرامش کامل و اعتماد بهنفس عجیبی بهسوی دروازۀ شهر بهراه افتاد. او بیباکانه، چندان بهدروازه نزدیک شد که خطوط چهرهاش را ما میتوانستیم تشخیص بدهیم. بهیکباره تیرها و زوبینها از اینسو توسط مدافعان شهر از فراز برجها برسرش باریدن گرفت، و اگر ابری از گرد و غبار ویرا از نظر تیراندازان نپوشانده بود حتمًا از پا درمیآمد. فقط ردایش را پیکان از هم دراند، و او و همراهانش با همان آرامشی که بهشهر نزدیک شده بودند بهلشکرگاه برگشتند.»
«شاپور گرچه خودش مجبور نبود که بجنگد ولی پیشاپیش همه میجنگید و از هیچ خطری نمیهراسید. او مثل یک سرباز در پیشاپیش سپاهیانش میجنگید. رومیان باران تیرهایشان را بهسوی او گشودند. بسیاری از افراد پیرامون او از پا درآمدند، ولی تیری بهاو اصابت نکرد. او از این صف بهآن صف میرفت و سربازانش را تشویق میکرد، بدون آنکه باران تیرهای ما یا دیدن آنهمه کشتگان در او اثری بگذارد و ارادۀ او را سست کند یا او را از مرگ بهراساند. آنروز نیز نبردها تا پاسی از شب ادامه داشت. روز بعد، هنوز خورشید برندمیده، شاپور با روحیهئی پر از خشم و کینه، سپاهیانش را با فریادهایش آمادۀ نبرد کرد»
دربارۀ رفتار شاپور دوم با اسیران جنگی، مارسلینوس با شگفتی بسیار مینویسد که ایرانیان نه بهزنانِ رومیان تجاوز میکردند، نه اسیران رومی را میکشتند، و نه تصمیم داشتند که کسی از آنها را برده کرده دربازارها بفروشند. او از زنِ اسیرشدۀ یک افسر بلندپایه بهنام گروگاسیوس سخن میگوید که در زیبائیش زبانزد بود، و شوهرش مشاور امپراتور بود، و با شگفتی مینویسد که شاپور وقتی او را دید بهاو دلداری داد که ما نه با تو و نه با شوهرت رفتار ناپسند نخواهیم داشت، بلکه تو را با زنان دیگر بهایران خواهیم برد و بهشوهرانتان تحویل خواهیم داد. و میافزاید که شاپور به سپاهیانش دستور داد که مبادا نسبت به زنان اسیرشده بیاحترامی نمایند، و دستور داد که زنان را آزاد بگذارند تا مراسم دینیشان را انجام دهند. همچنین مینویسد که گروگاسیوس چونکه عاشق زنش بود پس از آن بهایران رفته بهحضور شاپور رسید، شاپور او را مورد نوازش قرار داد، زنش را بهاو برگرداند، و بهاو پیشنهاد کرد که در ایران بماند، و گروگاسیوس در ایران ماندگار شد، و شاپور امکانات بسیار در اختیارش گذاشت.
منبع:http:ihanblog.com//partizan_g.m