آيا مي دانيد كه چرا زندگي افراد موفق با زندگي سايرين متفاوت است؟



   آنها تغييراتي در زندگي خود داده اند كه ديگران حاضر به انجام اين تغييرات نبوده اند. افراد موفق، عادت هاي منفي خود را به عادت هاي مثبت تغيير داده اند. در مسير تغيير، ديوار بلند و محكمي به نام عادت وجود دارد، براي از بين بردن ديوار عادت هاي بد خود بايد با تغييرات كوچك، مدام به اين ديوار ضربه بزنيد و آن را فرو بريزيد تا زندگي زيبايي را كه شايسته آن هستيد به دست آوريد. به ياد داشته باشيد كه سدهاي بزرگ را سوراخ هاي كوچك نابود مي كنند و اين تغييرات كوچك در زندگي است كه شما را سرشار از انرژي مي كند. براي ايجاد تغييرات بزرگ در زندگي تان، از تغييرات كوچك استفاده كنيد. اگر قصد داريد لاغر شويد، به يك باره غذا خوردن را ممنوع نكنيد، بلكه غذاي خود را به تدريج كم كنيد. واقعيت اين است كه انسان هاي موفق براي تغيير كردن هرگز منتظر كسي يا چيزي نمي مانند چرا كه خداوند مي فرمايد: " سرنوشت هيچ قومي را دگرگون نمي كنيم مگر آنكه آنها خود دست به تغيير خود بزنند." همچنين در گفتارتان تغييرات مثبتي ايجاد كنيد و كلمات منفي را كه روزانه به كار مي بريد به كلمات مثبت تغيير دهيد. مثلابه جاي كلمه "مشكل" كلمه "مسئله" را به كار ببريد. كلمه "مشكل" احساس خستگي به شخص مي دهد، اما كلمه "مسئله" روحيه خلاقيت و حل مسئله را مي طلبد. به جاي كلمه "شكست" عبارت "نتيجه نامطلوب" را به كار ببريد. اگر از چيزي خوشتان نمي آيد بهتر است به جاي گفتن: " از اين بدم مي آيد"، بگوييد: "از اين خوشم نمي آيد" و اگر تاكنون مدام مي گفتيد: "من نمي توانم ثروتمند شوم"، از امروز بگوييد: "من هر روز ثروتمندتر مي شوم. من لايق به دست آوردن ثروت فراوانم."اين اولين و آخرين زندگي شماست، پس جرات به خرج دهيد و براي بهتر شدن زندگي تان هر تغيير مثبتي را كه لازم است انجام دهيد. اكثر مردم حتي از تغييرات مثبتي كه مي دانند به نفع آنهاست، مي ترسند. گذشته خود را به ياد آوريد. آيا گذشته و حال شما يكي است؟ فكر نمي كنيد آنقدر تغيير كرده ايد كه گويي كاملاشخص جديدي شده ايد؟ آيا حاضر به بازگشت به گذشته خود هستيد؟ اگر شهامت تغيير كردن را نداشتيد، امروز زندگي تان چندان تعريفي نداشت. وقتي در روحيه خود تغييراتي را ايجاد مي كنيد، مثل اين است كه دوباره متولد مي شويد. فراموش نكنيد كه تا از خود كنوني تان جدا نشويد، به خود ايده آلتاننمي رسيد. سعي كنيد باورها و نگرش هايتان را به شكلي مثبت تغيير دهيد. نگرشتان را نسبت به وقايع اطراف خود تغيير دهيد. مثلااگر هنگام رانندگي، اتومبيل پشت سري، خطاب به شما مدام بوق مي زند، لازم نيست عصباني شده و با او لج كنيد. سعي كنيد بوق زدن او را طور ديگري تعبير كنيد. شايد او مي خواهد به شما بگويد:" لطفا به من اجازه بدهيد رد شوم، من بسيار عجله دارم." پس با وجود اين تغيير نگرش، شما ديگر دليلي براي دعوا كردن با اين شخص نمي بينيد. اغلب انسان ها تا نياز به انجام كاري نداشته باشند سراغ آن نمي روند. تا احساس نكنند كه نياز به تغيير دارند، تغيير نخواهند كرد. رنج كشيدن و لذت بردن اهرم هايي براي تغيير هستند. شخصي را در نظر بگيريد كه بسيار چاق است و اطرافيانش به ديد تمسخر به وي نگاه مي كنند و گاهي به او القاب آزاردهنده اي مي دهند، به طوري كه اين القاب وي را سخت مي رنجاند. نهايتا فرار از نگاه هاي تحقيرآميز ديگران مي تواند انگيز ه اي باشد براي اينكه او تصميم به لاغر شدن بگيرد.لذت بردن نيز باعث تغيير مي شود. شخص لاغري را در نظر بگيريد كه كمي چاق شده است و اين چاقي باعث شده است وي زيباتر به نظر برسد، حال اگر دوستان و خانواده وي، او را تشويق كنند كه اگر كمي چاق تر شود زيباتر مي شود، اين تشويق باعث خواهد شد كه او، نهايت تلاش خود را به خرج دهد تا خود را شبيه يك بادكنك بزرگ درآورد. براي اينكه انگيزه بيشتري براي تغيير داشته باشيد، مدام به وضعيت بعد از تغييرتان فكر كنيد. درمسيرتغيير، ديوار بلند و محكمي به نام عادت وجود دارد. براي از بين بردن ديوار عادت هاي بد خود بايد با تغييرات كوچك، مدام به اين ديوار ضربه بزنيد و آن را فرو بريزيد . معمولاوقتي اشخاص دست به اشتباه مي زنند و اين اشتباه باعث رنج آنها مي شود، انگيزه اي پيدا مي كنند براي اينكه آن مورد آزاردهنده را تغيير دهند. هيچ گاه سعي نكنيد كه ديگران را به زور تغيير دهيد. زيرا تا آنها نياز به تغيير را در خود احساس نكنند، دست به تغيير خود نخواهند زد.مهم ترين وظيفه هر انساني اين است كه خود را تغيير دهد نه ديگران را. اما اغلب انسان ها سعي مي كنند ديگران را تغيير دهند، نه خود را. بهتر است به جاي تغيير دادن ديگران، خودمان را تغيير دهيم. آنگاه رفتار ديگران نيز با ما تغيير مي كند. ديگران عمدتا از رفتار شما درس مي گيرند. آنچه را كه مي خواهيد در ديگران تغيير دهيد، در عمل خود نشان دهيد. عده اي حاضر نيستند دست به تغيير خود بزنند چرا كه از ديگران خجالت مي كشند. اين احساس خجالت اغلب ناشي از يك باور و ارزش نسبي است كه جرات تغيير را از آنها مي گيرد. اما نيازي به خجالت كشيدن نيست؛ چرا كه وقتي شما تغيير را با جرات انجام مي دهيد، تشويق و تحسين ديگران را به خود جلب مي كنيد.وقتي مي خواهيد عادتي را در خودتان تغيير دهيد، بايد سخت به اين تغيير عادت، تعهد داشته باشيد. زيرا عادتي كه ترك شود اما تعهد به ترك آن وجود نداشته باشد، قطعا دوباره بر خواهد گشت.
منبع آفتاب یزد

پست‌های معروف از این وبلاگ

سورنا، سردار بزرگ ايراني

زندگی نامه حافظ (شهر مادری حافظ کازرون بوده استادش هم کازرونی نتیجه اخلاقی:حافظ کازرونی!!!)

داستان عاشقانه اردشیرساسانی و گلنار به نقل ازشاهنامه فردوسی