شيخ ابواسحق به روايت فريدالدين نيشابوري






سالها از حمله تازیان به ایران گذشت و نظام فاشیستی مولی و موالی که ره آورد امویان بود رنگ باخت،عباسیان به مدد دست توانمند ابومسلم خراسانی به قدرت رسیدند اما خنجر خیانت و ناجوانمردی عباسیان پهلوی دلیر مرد خراسانی ابومسلم را هم شکافت.
پس از اعمال هارون الرشید نسبت به ایرانیان و قتل عام آنان که حاکی از عداوت و کینه شدید او نسبت به ایرانیان بوده ، بار دیگر زرتشتیان و ایرانیان اصیل در زمان مامون ( آغاز سده سوم هجری تا سی سال پس از آن)این فرصت را پیدا کردند تا فرهنگ ایران را در میان توده های مردم زنده کنند و مامون زیاد با آن مخالفت نکرد ولی پس از مامون کم کم مسلمانان و دستگاه خلافت متوجه عمق این جنبش شدند و مشاهده کردند که در مدت کوتاهی کتابهای زیادی از دین بهی و تاریخ ایران تهیه گردیده است و چون منطقی با آن نمی توانستند مبارزه کنند با کشتار و قهر مبازره را آغاز کردند . بهدینان ایرانی را تعقیب کردند و به قتل رساندند و آثار آنان را منهدم گرداندند . که نمونه ای کوچک از آن، قتل عام زنان و کودکان زرتشتی کازرون و حدود بی شاپور در سده پنجم هجری به فتوای شیخ ابواسحق کازرونی بوده است، که یکی از کشتارهای هولناک(هالوکاست ایرانی) زمان نام گرفت .

شیخ فرید الدین عطار نیشابوری در کتاب تذکره الاولیا نقل میکند: زمانی اکثریت مردمان کازرون، بیشاپور، و حدود فارس و کرمان زرتشتی بودند،تا زمان شیخ ابواسحق کازرونی(426_352 ه ق)که از پور شهریار بن زادان بن فرخ بن خورشید بود. در زمان شیخ ابو اسحق کازرونی، اکثریت شهر کازرون زرتشتی بودند و حکمران شهر نیز زرتشتی بوده خورشید نام داشت.شیخ ابو اسحق که پسر شهریار تازه مسلمان بود، از فرط تعصب از جوی خانه(آب انبار) حکمران آب نیاشامیدی و بر منبر میگفت:امروز در کازرون بیشتر گبرند و مسلمان اندکند چنانکه ایشان را میتوان شمرد اما زود باشد که بیشتر مسلمان باشند و گبر اندک شود...

محمود بن عثمان صاحب فردوس المرشدید فی اسرار الصمدید مورخ سال (728ه ق) نیز در همین مورد گوید: اهل کازرون بیشتر گبران(زرتشتیان)، آتش پرستان! و گمراهان بودند و بواسطه قدوم مبارک و برکات انفاس شریف شیخ ابو اسحق همه از گمراهی خلاص شدند...؟؟!

نقل است که به فتوای شیخ ابو اسحق کازرونی، در یک روز، از طلوع تا غروب خورشید بیش از 30 هزار زرتشتی از طفل شیرخوار گرفته تا پیران رنجور قتا عام شدند...

در روزگار عباسیان نهضت بسیار شگفتی در زنده کردن اندیشه مزدیسنی بر پا گشته بود . در این روند بزرگ، موبدی بلند همت و دانشمندی زرتشتی به نام آذرفرنبغ فرخزادان که در روزگار مامون می زیسته به گرد آوری و تهیه و تدوین کتاب بزرگ دینکرد(درس نامه دین مزدائی) پرداخت و کمر همت به دوباره زنده کردن مزدیسنا بست . در کتاب سوم دینکرد فصل 420 بند چهارم آمده است آذر فرنبغ نخستین کسی است که به گردآوری و تدوین و تالیف مجلدات دینکرد پرداخت . وی تبارش به آذرپادمهراسپندان میرسیده است . ولی روزگار بار دگر تغییر میکند و زرتشتیان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و متعصبان عرب علاوه بر تعرضاتی که به جان و مال آنان میکنند بار دگر کتابهای دینی ایرانیان را از بین برده میشود . که این موارد در بخشهای واپسین کتاب سوم دینکرد به روشنی آمده است . در همان سالها نهضت جاودانه خرمدینان ( سرخ جامگان ) جان گرفت و 22 سال دست اهریمنان تازی را از ایران کوتاه کرد،اما در نهایت تمام سرداران و زن و فرزندان بابک در این راه کشته شدند و خودش به دست ضحاکان تازی تکه تکه شد . در همان زمان مازیار شاهزاده ساسانی که دودمان و تاریخ کشورش توسط اعراب نابود شده بود دست به قیامی برای مقابله با اعراب زد و حکوتی را برای خود در شمال ایران تشکیل داد ولی در نهایت به دست تازیان کشته شد . نهضت های دیگری مانند ابومسلم که هشت سال به طول انجامید،بیداری یعقوب لیث میرفت که طومار تازیان را برای همیشه در هم پیچد اما با مرگ زود هنگام او فرونشست و یا مبارزات سنباد که هفتاد روز بود و یا قیام استاذسیس که یکسال به طول انجامید یا مبارزات هاشم پسر حکیم که چهارده سال مبارزه کردند میتوان نام برد .

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

سورنا، سردار بزرگ ايراني

زندگی نامه حافظ (شهر مادری حافظ کازرون بوده استادش هم کازرونی نتیجه اخلاقی:حافظ کازرونی!!!)