فراخوان



بدینوسیله اعلام میکنم که تمایل به یک فراخوان برای رفتن به جایی پرت و فریاد زدن دارم. فقط فریاد.داد بزنم. از ته دل.. اینقدر عربده بزنم که رگای گردنم بزنه بیرون. صدام بگیره و خش بشه. گلوم بسوزه و له له بزنم برای یه لیوان آب جوشششششش.
دلم میخواد یه مشت دیونه جمع شن و فقط فریاد بزن. بدون اینکه حرف بزنن.وسط کوههههه. وسط کویر.
وای که دلم از دنیا پره. از خودم. از اینهمه مشکلات پیچیده از جنس فکر. از اینهمه ناملایمات عاطفی.
دلم می خواد فریاااااد بزنم.
فریاد.


تاریخ فراخوان بعدا اعلام میشه.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

سورنا، سردار بزرگ ايراني

زندگی نامه حافظ (شهر مادری حافظ کازرون بوده استادش هم کازرونی نتیجه اخلاقی:حافظ کازرونی!!!)

داستان عاشقانه اردشیرساسانی و گلنار به نقل ازشاهنامه فردوسی