احساس ارزشمندي كنيد



    زندگي با مشكلات گوناگون و جلوه هاي رنگارنگش آن چنان ما را گرفتار كرده است كه هر چه بيشتر تلاش مي كنيم كمتر به هدف مي رسيم . دائما احساس مي كنيم گمشده اي داريم . آن قدر در روزمرگي ها غرق شده ايم كه از همه چيز و همه كس غافل مانده ايم . مدت هاست كه فرهنگ "مراقبه " را به دست فراموشي سپرده ايم. نمي دانيم كيستيم، كجاييم و چه مي خواهيم. بسياري را مي بينيم كه به شدت افسرده هستند و در زندگي، كمتر احساس شادي مي كنند. اين ها كساني مي باشند كه به خود، ديگران و محيطي كه در آن زندگي مي كنند بي توجه هستند. بايد پذيرفت كه اين دست كشيدن از خود ، موجب بروز مسائل زيادي براي فرد و اطرافيانش مي شود؛ در درجه اول احساس بي كفايتي و بي لياقتي مي كند. پديد آمدن اين زمينه عاطفي سبب مي شود كه فرد جريان فكري خود را به كار نيندازد و هيچ گاه خود را براي فهم، درك و عمل آماده نبيند . چنين انساني در شناخت توانايي ها و نقاط ضعف و قوت خود آگاهي ناقص تري دارد، لذا در تنظيم اعمال و رفتار خويش ناموفق تر است و از فعاليت هاي مثبت امتناع مي ورزد و در نتيجه دچار ياس و افسردگي مي شود.براي جلوگيري از بروز چنين مسائلي بايد ياد بگيريم از "خود"هاي خود خوب مراقبت كنيم وبه آنها برسيم تا سالم تر، شادتر و خوشبخت تر باشيم. در نتيجه اين مراقبت، بهتر كار خواهيم كرد و توانايي بيشتري از خود نشان خواهيم داد . فردي خواهيم شد با عزت نفس بالاكه خود را خوب مي شناسد، بر خصوصيات مثبت، توانايي ها، زيبايي ها و استعدادهاي خاص خود آگاه است و به آن ارج مي گذارد و از بودن آن ها احساس خوشحالي و رضايت مي كند وبه طور واقع بينانه محدوديت ها، كاستي ها و ناتواني هاي خود را مي بيند و نه تنها از آن ها شرمنده نيست، بلكه قسمتي از خود مي داند. احساس "خود ارزشمندي " يا "عزت نفس" يكي از نيازهاي مهم روحي و رواني انسان است كه در همه به طور فطري وجود دارد وبا جهت گيري صحيح موجب رشد و كمال او مي شود . انسان با داشتن اين احساس است كه لذت و شادماني زندگي را تجربه مي كند و از توانايي هايي كه به او اعطا شده به صورت فعال استفاده مي كند. با پرداختن به خود است كه ياد مي گيريم از "خود" مراقبت كنيم، زيرا خود واقعي ما زيباست و ارزش مراقبت دارد . آن قدر چيزهاي زيبا در وجود هر يك از ما وجود دارد كه نمي توان به راحتي از آن ها گذشت . براي رسيدن به اين زيبايي ها و پيداكردن "بهترين خود" بايستي خودبيني را كنار بگذاريم ، به خودمان وقت بدهيم تا به آن چشمه مطمئني كه سرشار از آرامش، نيرو و توانايي است، برسيم و اين مصداق فرمايش امام علي عليه السلام است كه "خدا شناس ترين شما، خودشناس ترين شماست ."
  
  
  
    
چگونه مراقب خود باشيم؟ 
    گام اول براي مراقبت از خود، آن است كه سعي كنيم با خويش مهربان تر باشيم.به بياني ديگر، با خودمان آن چنان رفتار كنيم كه انتظار داريم ديگران با ما رفتار كنند، يعني به خودمان احترام بگذاريم و براي سلامتي و نشاط خود تلاش كنيم (مثلاورزش كنيم، به مسافرت برويم، به مسائل بهداشتي خود توجه داشته باشيم، گاه بهانه اي براي خنديدن و شاد بودن پيدا كنيم و...) و به اين وسيله عزت نفس خود را افزايش دهيم . اگر ما خودمان به فكر خودمان نباشيم ديگران هرگز نمي توانند براي خوشبختي ما كاري بكنند . در مقابل، ما نيز نمي توانيم قدمي براي ديگران برداريم، زيرا به فرمايش امام علي عليه السلام " كسي كه به خودش بدي كند، نمي توان توقع خوبي از او داشت . " و بالعكس " كسي كه با خودش مهربان باشد به ديگري ستم روا نمي دارد ." همچنين امام علي عليه السلام مي فرمايند: "كسي كه نتواند خودش را اصلاح كند هرگز نخواهد توانست ديگري را اصلاح نمايد." شايد تصور شود كه رسيدن به خود و مراقبت از خويش، رفتاري خودخواهانه است . حتي بسياري از خانواده ها از همان ابتدا به فرزندان خود ياد مي دهند كه ديگران را به خود ترجيح بدهند .در حالي كه اين رفتار زماني نتيجه مثبت مي دهد كه فرد لذت رسيدن به خود و مراقبت از خود را تجربه كرده باشد . اين كه ما اول به خودمان برسيم بعد به ديگران ، روال عادي و طبيعي رشد است . آن چه زشت است، اين است كه ما "فقط " به خود بينديشيم، چرا كه "فقط " به خود انديشيدن و به خود رسيدن مانند اين است كه هر روز غذايي را كه دوست داريم، بخوريم و اين خستگي آور است . براي اين كه زندگي خود را متعادل كنيم بايد به ديگران هم اهميت بدهيم و مردم را هم دوست داشته باشيم. در همين جاست كه مي توان مفهوم ايثار، بخشيدن، دوست داشتن ها و چيزهايي كه برايمان بسيار با ارزش هستند را فهميد.قدم بعدي در مراقبت از خود اين است كه " انسان خودش براي خودش نگهبان بگمارد تا مراقب اعمال او باشد. " براي داشتن چنين نگهباني كافي است به خود "توجه " داشته باشيم; زيرا بنا به فرمايش امام علي عليه السلام" نفس توجه به خود، انسان را به سوي اصلاح نفس و به دست آوردن بهترين ها هدايت مي كند. > در درون هر يك از ما مركزي وجود دارد كه مي داند چه چيز براي ما خوب و چه چيز بد است. اين مركز زماني فعال مي شود كه ما به آن "توجه " داشته باشيم . حال بايد ديد چگونه مي توان اين "توجه " را به وجود آورد؟ در طول روز چند بار فقط براي "يك دقيقه " بايستيم و ببينيم چه مي كنيم . دكتر <اسپنسر جانسون> در اين مورد راهكار جالبي به نام "توقف" دارد . اين كه ما در طول روز چند بار فقط براي "يك دقيقه " بايستيم و ببينيم چه مي كنيم . به آنچه فكر مي كنيم يا انجام مي دهيم بنگريم و خود را محاسبه كنيم . درست مثل كسي كه در شهر، رانندگي مي كند و در برابر تابلوهاي ايست، توقف مي كند . اين تابلوها كمك مي كنند تا شخص به آساني و سالم به مقصد برسد . هر چند اين كار عجيب به نظر مي رسد كه ما فقط در يك توقف كوتاه بخواهيم به آن چه انجام مي دهيم، بينديشيم و به سوال هاي خود پاسخ بدهيم، ولي اغلب در همين فرصت هاي كوتاه، راه بهتر شدن كار يا فكري را كه در آن دقيقه درگير انجامش هستيم پيدا خواهيم كرد . همين توقف كوتاه به ما كمك مي كند به سرانجام كارها بينديشيم و اين يعني مراقبت از خود، زيرا"به كار بستن فكر و انديشه در كارها، پايان كار را نيكو مي كند " و از طرفي "نيك و بد كارها را نمايان مي سازد" و "ما را آماده مي كند تا به اصلاح آن ها پرداخته و نتيجه بهتري بگيريم ."زندگي را ساده تر بگيريم تا بسياري از فشارهاي روحي را از بين ببريم، زيرا زندگي وقتي ساده تر باشد، ساده هم حفظ مي شود . شايد بپرسيد در اين توقف چه سوال هايي ازخود بكنيم و چگونه به پاسخ صحيح برسيم؟ شايد با يك مثال، مطلب روشن شود . فرض كنيد براي به دست آوردن چيزي، سخت در تلاش هستيد و زحمت مي كشيد . شما مي توانيد گاه در اثناي كار از خود بپرسيد "آيا آن چه را كه اكنون به دنبالش هستم و برايش تلاش مي كنم واقعا "نياز" من است؟ " زيرا "نياز" چيزي است كه براي "بودن " و گذراندن زندگي خود آن را مي خواهيم و وقتي آن را به دست مي آوريم، احساس شادي و سرور مي كنيم . در مقابل اين نياز، "ميل " قرار دارد، يعني چيزي كه اميدواريم به دست آوردنش ما را خوشحال كند - كه غالبا هم نمي كند - مثل ميل به پول به دستش مي آوريم ولي مي بينيم ما را راضي نمي كند و هنوز بيشتر از آن چه به دست آورده ايم، مي خواهيم . اگر توقف كنيم و اين سوال را از خود بكنيم و گاه اگر فرصت بيشتري پيدا كرديم نيازهايمان را روي كاغذ بياوريم و پيش خود تجزيه و تحليل كنيم، اغلب جوابي را كه به دست مي آوريم ما را از دنبال كردن چيزهايي كه به آن نياز نداريم، باز مي دارد. براي مثال، گاه كاري انجام مي دهيم كه خوب از آب در نمي آيد و موجب فشار روحي ما مي شود . چگونه مي توانيم با يك توقف كوتاه از اين فشار روحي رهايي پيدا كنيم؟ در اين مورد نيز توقف، راهگشاست . ما مي توانيم در همين توقف كوتاه زير و بم آن كار را جست وجو كنيم تا نكات مثبتي را كه در اطراف آن يافت مي شود براي خود بيابيم . يا وقتي در پيچيدگي هاي زندگي گم مي شويم، مي توانيم آن قدر از شاخ و برگ گرفتاري ها بچينيم تا به هسته اي كه موجب رضايت ما بشود، برسيم . يعني زندگي را ساده تر بگيريم تا بسياري از فشارهاي روحي را از بين ببريم. به اين ترتيب ما در مقابل تابلوي ايست به قسمتي از وجود خويش آگاهي پيدا مي كنيم و كم كم به شناخت از خويش خواهيم رسيد و به فرمايش امام علي عليه السلام "هر كه خود را شناخت، خدايش را شناخته است" و كسي كه خدا را شناخت عاشقش مي شود، يعني به بالاترين مرتبه عزت نفس دست يافته است.
   رونوشت از آفتاب یزد 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

سورنا، سردار بزرگ ايراني

زندگی نامه حافظ (شهر مادری حافظ کازرون بوده استادش هم کازرونی نتیجه اخلاقی:حافظ کازرونی!!!)

داستان عاشقانه اردشیرساسانی و گلنار به نقل ازشاهنامه فردوسی