نمونه واژه سازی در فارسی باستان
جدول زیر نمونه هایی از واژگان ترکیبی که با واژه ی “Baga” به معنای “خدا” در فارسی باستان استفاده می شده را نشان می دهد. معانی واژگانی که در جدول می بینید از کتاب Iranica in the Achaemenid period (ca. 550-330 B.C نوشته ی Jan Tavernier که واژه نامه ی فارسی کهن در دوران هخامنشی است، برگرفته شده اند. بخشی هایی از این کلمات هم اکنون نیز در به همان صورت نخستین یا با تغییراتی اندک در زبان فارسی استفاده می شوند. نمونه هایی از این شباهت را می توان در این کلمات دید:
brta :بُرده، daata : داده، farnaa : فر و شکوه، kaama: خواست، کام، spaada :سپاه، tvana : توانا، bazu : بازو.
brta :بُرده، daata : داده، farnaa : فر و شکوه، kaama: خواست، کام، spaada :سپاه، tvana : توانا، bazu : بازو.
خدا | God | Baga |
حمل شده به وسیله ی خدا | Carried by Baga | Bagabrta |
از دودمان الهی | Of divine lineage | Bagachitra |
هدیه ی خدا | Gift of Baga | Bagadaana |
داده شده به وسیله ی خدا | Given by Baga | Bagadaata |
دختری که خداداده | She who is given by Baga | Bagadaataa |
قربانی برای خدا | Sacrifice for God | Bagadaucha |
قربانی کننده برای خدا | He who sacrifices for God | Bagadauta |
شکوه خدا | God’s glory | Bagafarnaa |
کسی که خدا را برگزیده است | He who has chosen Baga | Bagafravartish |
زندگی یافته به وسیله ی خدا | Obtaining life through Baga | Bagagaya |
مردی نیک به واسطه ی خدا | A good man through Baga | Bagahuvira |
پیروی از خواست خدا | Following Baga’s wish | Bagakaama |
از خدا در امان مانده | Having protection from Baga | Bagapacha |
خدا را به عنوان محافظ داشتن | Having Baga as protection | Bagapanaa |
به وسیله ی خدا محافظت شده | Protected by God | Bagapaata |
نور خدا | Light of Baga | Bagaraucha |
یادآوری خدا | Remembering Baga | Bagasaka |
با ارتش خدا | With Baga’s Army | Bagaspaada |
شهرت خدا | Baga’s fame | Bagasravaa |
پیام آور خدا | Baga’s messenger | Bagashta |
توانا به وسیله ی خدا | Capable through Baga | Bagatvana |
بهترین ِ خدا | The best through Baga | Bagavahishta |
خوب ِ خدا | Good through Baga | Bagavahush |
باوردارنده ی خدا | He who believes in Baga | Bagavarnish |
خدا را به عنوان دفاع و محافظ داشتن | Having Baga as defense, shield | Bagavarta |
مرد خدا | Man of God | Bagavira |
رضایت خدا | Baga’s satisfaction | Bagazausha |
دوست داشته شده به وسیله ی خدا | Loved by Baga | Bagazushta |
بازوی خدا | Baga’s arm | BazuBaga |