چهارگوشه ايران: استان فارس در یک نگاه
استان فارس یكی از استانهای جنوبی كشور میباشد.
جغرافیای طبیعی و اقلیم استان
كوههای زاگرس با جهت شمال غربی- جنوب شرقی استان فارس را به صورت منطقه ویژه كوهستانی در آورده است. قسمت عمده این ناهمواریها بر اثر یك سلسله حركات شدید كوهزایی ایجاد شده و تحت تأثیر عوامل فرسایشی نظیر بادهای تند و آبهای روان به صورت كنونی درآمده است. استان فارس را میتوان به دو ناحیه مشخص طبیعی تقسیم كرد:
ناحیه شمالی و شمال غربی كه از ارتفاعات به هم پیوستهای تشكیل شده و گردنههای صعبالعبور و درههای عمیق دارد.
ناحیه جنوب و جنوب شرقی كه در فاصله میان رشتهكوههای فرعی قرار گرفته و شامل دشتهای حاصلخیز شیراز، كازرون، نیریز، مرودشت و مركزی است كه مزارع آنها از طریق رودهای متعددی آبیاری میشوند.
ارتفاعات استان فارس به چهار گروه مهم تقسیم میشوند:
1-ارتفاعات شمال و شمال غربی كه از كوههای سمیرم شروع میشود، تا غرب آباده ادامه مییابد و به كوه عظمت كه گردنه معروف كولی كش در آن واقع شده است، ختم میشود. ارتفاعات برم فیروز نیز در این ناحیه واقع شده و از سپیدان آغاز و به ارسنجان منتهی میشود.
2- ارتفاعات مركزی كه كوههای اطراف شیراز (سبزپوشان و بمو) و نیز كوههای مهارلو، خرمن كوه فسا و تودج را دربرمیگیرد.
3- ارتفاعات غربی كه در امتداد ارتفاعات كهگیلویه تا كوههای ممسنی در دشت ارژن (كوهمره سرخی) ادامه مییابد و به كوههای سفیدار در فیروزآباد متصل میشود.
4- ارتفاعات جنوبی نیز شامل كوههای داراب و ارتفاعات بالنگستان یا هنگستان و كوههای لارستان است.
در استان فارس، تحت تأثیر ویژگیهای توپوگرافیك، سه ناحیه آب و هوایی مشخص پدیدار شده است:
1- ناحیه كوهستانی شمال، شمال غرب و غرب: دارای زمستانهای سرد معتدل و پوشش گیاهی قابل توجه است. میزان بارندگی این ناحیه در حدود چهارصد تا شش صد میلیمتر در سال گزارش شده است.
2- ناحیه مركزی: این ناحیه در زمستانها آب و هوای نسبتاً معتدل توأم با بارندگی و در تابستانها، هوایی گرم و خشك دارد. آب و هوای این ناحیه به علت كاهش نسبی ارتفاعات، نسبت به شمال و شمال غرب كم و كیف متفاوتی دارد. میزان باران این ناحیه بین دویست تا چهارصد میلیمتر در سال است. شهرهای شیراز، كازرون، فسا و فیروزآباد در این ناحیه قرار گرفتهاند.
3- ناحیه جنوب و جنوب شرقی: به علت كاهش ارتفاع و عرض جغرافیایی و نحوه استقرار كوهها، میزان بارندگی این ناحیه در فصل زمستان نسبت به دو فصل بهار و پاییز كمتر است. هوای ناحیه در زمستانها معتدل و تابستانها بسیار گرم است. میزان بارندگی سالانه آن نیز صد تا دویست میلیمتر است. شهرهای لار، اوز و خنج جزو این ناحیه خشك به شمار میروند.
بر اساس گزارش سال 1371 ایستگاه سینوپتیك شیراز، متوسط حرارت این شهر 85/16 و حداكثر و حداقل مطلق دمای آن به ترتیب 2/29 47/4 درجه سانتیگراد است. بر اساس همین گزارش، متوسط میزان بارندگی ماهانه منطقه چهل و هشت و چهل و پنج میلیمتر است كه حداكثر آن با صد و هشتاد و چهار و دو میلیمتر در آذر ماه و حداقل آن با صفر میلیمتر در ماههای تیر، مهر و آبان است.
متوسط رطوبت نسبی این ناحیه حداكثر هشتاد و چهار و پنج و حداقل دوازده و نیم درصد است. تعداد روزهای یخبندان در طول سال نیز سی و چهار روز گزارش شده است بادهای محلی كه از سمت كوهستان به دشت میوزند و عكس این مسیر را میپیمایند. نام یكی از آنها باد قهره است كه در ممسنی در امتداد رودخانه فهلیان میوزد.
جغرافیای تاریخی استان
منطقه فارس، یكی از قدیمیترین مراكز تمدن ایران است. فارس كتیبههای هخامنشی به صورت پارسه و در نوشتههای یونانی به شكل پرسیس آمده و معرب آن فارس است. یونانیان نام ایالت پرسیس را به اشتباه بر تمام ایران اطلاق میكردند. تا این اواخر هم اروپاییان این اشتباه را تكرار میكردند.
پارسیها مردمانی آریایینژاد بودند كه تاریخ ورودشان به این سرزمین دقیقاً روشن نیست. از كتیبههای به جا مانده پادشاهان آشوری چنین برمیآید كه پارسیها، مانند مادها، مدتها تحت تسلط آشوریها بوده و در اطراف دریاچه ارومیه یا در كرمانشاه كنونی سكونت داشتهاند. این قوم به احتمال زیاد، در حدود هفتصد سال قبل از میلاد رهسپار نواحی جنوبی ایران شده و در سرزمین فارس امروزی سكونت گزیده است.
بر پایه اسناد و مداركی كه از حفریات شوش به دست آمده و نیز بر اساس آثاری كه از بابلیها بر جای مانده است، كوروش در عیلام و انزان سلطنت داشته و پس از وی، پسرش چیش پیش (ششصدو هفتاد و پنج- هفتصد و چهل ق.م) پادشاه پارس و انزان بوده است. پس از درگذشت چیش پیش- سلسله هخامنشی به دو شعبه تقسیم شد: یك شعبه آن در پارس و شعبه دیگر در عیلام و انزان سلطنت كردند.
در سال پانصد و پنجاه و سه قبل از میلاد كوروش اول به فرمانروایی سلسله ماد پایان داد و از اتحاد ماد و پارس دولت بزرگ هخامنشی را به وجود آورد (پانصد و پنجاه و نه – پانصد و بیست و نه ق.م) هخامنشیان تا مرگ داریوش سوم (سیصدو سی و یك ق.م) در حدود دویست و نوزده سال بر ایران حكومت كردند و سرانجام به دست اسكندر مقدونی منقرض شدند.
پس از مرگ ناگهانی اسكندر در سال سیصدو بیست و دو ق.م حكومت ایران دچار آشفتگی شد و سلطنت هخامنشیان، در سال سیصد و دوازده ق. م به دست سلوكوس افتاد. با این همه، پارس تا زمان آنتینو خوش چهارم جزو قلمرو سلوكی بود. هنگامی كه وی در سال صدو شصت و چهار ق.م درگذشت، پارس استقلال یافت. شاهان پارس در دورانی كه سلاطین اشكانی صاحب قدرت بودند از آنها اطاعت میكردند. با این وجود پارس هرگز ضمیمه متصرفات اشكانیان نشد. از پادشاهان پارس، سكههایی به دست آمده است كه تقریباً اسامی همه پادشاهان محلی را میتوان از روی آن سكهها روشن كرد.
ظاهراً پس از اینكه در سال بیست و هشت ه.ق استخر و فیروزآباد به تصرف اعراب درآمد، تمامی فارس ضمیمه متصرفات اعراب شد و به تدریج مردم فارس نیز مسلمان شدند. اعراب فاتح تقسیم ایالت فارس را به پنج ولایت كه هر یك را یك كوره میگفتند، از ساسانیان به ارث بردند و این تقسیمبندی، تا حمله مغولان باقی ماند.
پنج كوره فارس عبارت بودند از:
- كوره اردشـیـر خوره كه مركز آن شهر شیراز بود.
- كوره شــاپــور خوره كه مركز آن شهر شاپور بود.
- كوره قـــبـــاد خوره كه مركز آن شهر ارجان بود.
- كوره استــخـر خوره كه مركز آن پرسپولیس بود.
- كوره دارابجرد خوره كه مركز آن دارابجرد بود.
از قرن دهم و یازدهم كه ایران در سایه حكومت سلسله صفوی آرامش و انتظام نسبی یافت و روابطش با كشورهای غربی كه از قرن نهم هجری شروع شده بود، ادامه یافت، بسیاری از سیاحان خارجی از شیراز و فارس دیدن كردند كه گزارشهای آنها بعضاً بسیار خواندنی و جالب توجه است.
ویژگیهای فرهنگی و هنری
با تكوین و رشد شهرنشینی، فرهنگ مردم دچار دگرگونی و تغییرات ساختاری شده است. بیشك، ویژگیهای قومی و فرهنگی تعریف شده مشخص در میان اقوام و عشایر قابل رؤیت است. به دنبال رشد شتابان شهرنشینی، بسیاری از سنن و آداب و رسومی كه در گذشتههای نه چندان دور در میان اقوام رواج داشت، امروزه به فراموشی سپرده شده است. زندگی ساده عشایری هنوز ویژگیهای سنتی را حفظ كرده است. استان فارس یكی از استانهایی است كه بالاترین جمعیت عشایری كشور را دارد. ایلات قشقایی، كهگیلویه، خمسه و... هنوز بخش قابل توجهی از جمعیت استان را تشكیل میدهند.
فضاهای ویژه عشایری
استان فارس حدود ده هزار خانوار غیرساكن دارد كه بیشترین تعداد آنها را عشایر كوچنده منتسب به ایلات قشقایی، خمسه، كهگیلویه و ممسنی تشكیل میدهند. فضاهای كوچ و اطراق عشایر استان همراه با كنشهای فرهنگی ویژه عشایری مشتمل بر نوع پوشش، مناسبات اجتماعی، نحوه كوچ، مسیرهای ایلرو و.... جاذبههای متنوع و جالب توجهی را پدید میآورند كه در نوع خود برای ایرانگردان و جهانگردان جالب توجه است. عمدهترین زیست بومهای عشایری استان را ایل راههای عشایر منطقه تشكیل میدهند كه عبارتند از: كازرون، لار، ممسنی، سمیرم، خنج و داراب.
ییلاقات ایل قشقایی كه در دامنه شمالی كوههای زاگرس در امتداد شمال غربی به جنوب شرقی ادامه دارد، از شمالیترین منطقه كامفیروز یعنی از نواحی طویله بند و گرمه شروع میشود و با عرض متفاوت از نود تا سی كیلومتر در دامنه شمالی كوههای دنا كه حد فاصل بین كهگیلویه و بویراحمد، فارس و اصفهان است تا منطقه بروجن امتداد مییابد.
این منطقه از جنوب و جنوب غربی به ناحیه جاوید و رستم ممسنی، دشت روم یاسوج و سیسخت در كهگیلویه و بویراحمد، از غرب به فلارد و خانمیرزا و بروجن در چهار محال و بختیاری، از شمال به بروجن و شهرضا در استان اصفهان و دشت سعادتآباد آباده در استان فارس و از شرق به ییلاقات ایل خمسه باصری یعنی به نواحی قنقری و ابرج محدود میشود. این نواحی پنج بخش بزرگ جمعیتی كاكان، بن رود، چهار دانگه، پادنا و سمیرم علیا را به طور كامل و قسمتهایی از حومه آباده و كامفیروز را در بر میگیرند.
ییلاقات ایل خمسه در شرق ییلاقات ایل قشقایی قرار دارند و به ترتیب از جنوب به شمال نواحی مرودشت، رامجرد، بیضا، ابرج، مشهد مرغاب قنقری و بوانات را در برمیگیرند. این ناحیه از شمال به استان یزد، از شرق به سیرجان در استان كرمان، از جنوب به شهرستان شیراز و از غرب به ییلاقات قشقایی محدود میشود.
علاوه بر مناطق ییلاقی فوقالذكر كه خارج از مرز سیاسی استان فارس قرار گرفتهاند. ییلاقات داخلی استان فارس نیز از زیستبومهای جالب توجه عشایری منطقه محسوب میشوند كه ییلاقات كوهمره از مهمترین آنهاست. كوهمره به ترتیب از شرق به غرب در امتداد كوههای زاگرس در جنوب شهرستان شیراز در فاصله سیاخ ودشمن زیاری به سه قسمت كوهمره سرخی، كوهمره جروق و كوهمره نودان تقسیم میشود.
عشایر این ناحیه كه به نام محلهای یاد شده شناخته میشوند، فاصله زیادی بین ییلاق و قشلاق خود ندارند.در اوایل فروردین از دامنه كوهها بالا رفته و تابستان را در دشتهای مرتفع و دامنههای شمالی رشته كوه زاگرس سكونت میگزینند و در اوایل شهریور ماه از این كوهها پایین آمده و با طی مسافتی كه از چهل تا هشتاد كیلومتر تجاوز نمیكند به مناطق قشلاقی خود در دامنههای جنوبی رشتهكوه مذكور میرسند.
مناطق قشلاقی عشایر فارس عموماً دشتهای جنوب شرقی، جنوب غربی و گاهی نیز دشتهای مركزی استان را شامل میشوند و عموماً ارتفاع كم و هوای ملایم در زمستان و بسیار گرم در تابستان دارند قشلاق ایل قشقایی در دامنه جنوبی رشتهكوههای زاگرس قرار دارد و گاهی نیز از این كوهها فاصله زیادی گرفته و به سوی دشتهای كم ارتفاع ساحلی و تا زمینهای دشتستان و استان بوشهر و نوار ساحلی جنوب پیش میرود.
مناطق قشلاقی قشقائیان به طور مشخص در جنوب شرقی از ناحیه هرم و خنج شروع میشود و نواحی قیر و كارزین، افزراربعه، سیمكان، میمند، فیروزآباد خواجهای، فراشبند، بوشگان، قسمتی از جره و سپس در ناحیه جنوب غربی استان فارس نواحی شاپور ماهور در استان كهگیلویه و بویراحمد اطراف دو گنبدان و در استان بوشهر لیراوی را دربرمیگیرند.
موسیقی بومی
موسیقی بومی ایل قشقایی با نام «عاشیقها»، «چنگیان» و «ساربانان» درآمیخته و در این میان موسیقی عاشیقی از جایگاه والایی برخوردار است، موسیقی عاشیقی كهن و گسترده است و با شعر فولك درآمیخته است عاشیقها برای رویدادهای غمناك و شاد نوایی در سینه دارند. در هنر عاشیقی حماسه جایگاه ارزندهای دارد و در شعر آن نیز عرفان مقامی شایسته. حضور این هنرمندان را نه تنها در فارس، بلكه در آذربایجان و بیرون از مرزهای این سرزمین نیز میتوان پی گرفت.از خلال روایات قومی میتوان دریافت كه عاشیقهای قشقایی در اصل از مناطقی همانند قفقاز، شیروان و شكی به فارس مهاجرت كردهاند و وجوه اشتراك قابل توجهی بین عاشیقهای قشقایی و آذربایجانی به ویژه در زمینه بیان شجاعت و مردانگی افسانهوار «كوراوغلو» وجود دارد، ولی از نظر شیوه اجرا تفاوتهایی نیز با همدیگر دارند.
آهنگهایی همچون «كرمی»، «معصوم»، «محمود» و... را با كمی اختلاف عینا در اجرای عاشیقهای آذربایجان هم میتوان ملاحظه كرد. سازی كه عاشیق قشقایی مینوازد شبیه سهتار و دارای 9 سیم است كه عموما آن را با مضراب و یا پنجه مینوازند، ولی در دهههای اخیر كاربرد تار، كمانچه و دیگر آلات موسیقی نیز جایگاهی در میان موسیقی قشقایی یافتهاند كه عمدتا مورد استفاده هنرمندان جوان قرار میگیرد از آهنگهای قدیمی و امروزی عاشیقهای قشقایی میتوان از «سحرآوازی»، «جنگنامه»، «محمدطاهر بیك»، «معصوم»، «صمصام»، «كوراوغلو»، «محمود و صنم»، «محمود و نگار»، «باش خسرو»، «هلیله خسرو»، «بیستون»، «حیدری، «گرایلی»، «باش گرایلی»، «باسماگرایلی»، «كرمی» و... نام برد كه برخی از آنها همراه با داستانی كه عمدتا مایه مهر و محبت و دلدادگی دارند، خوانده میشود.
هر كدام از آهنگهای مذكور با پیشینه قومی و تاریخی قوم قشقایی و دیگر اقوام ترك زبان ارتباط جداییناپذیر یافتهاند عاشیقهای قشقایی معمولا همراه عشایر كوچ میكنند. از معروفترین عاشیقهای معاصر ایل قشقایی میتوان به «عاشیق صیاد» و «عاشیق اسماعیل» اشاره كرد گذشته از عاشیقها، در میان ایل قشقایی هنرمندان دیگری نیز هستند كه به «چنگیان» معروفند. این هنرمندان «كرنا» و «نقاره» مینوازند و پیشة اصلی آنها نوازندگی است. اغلب مردم ایل، این گروه را چندان حرمت نمینهند و آنها را گروهی پست میشمارند و حتی از وصلت با آنها خودداری میكنند چنگیان كه نمیتوانند تنها از راه هنرمندی به زندگیشان ادامه دهند، به كارهایی مانند اصلاح سر و صورت، كشیدن دندان، ختنه كردن كودكان و... میپردازند.
از هنرمندان منسوب به گروه چنگیان میتوان از «گنجی» و «فرامرز» نام برد كه بیشتر اوقات همراه ایل كوچ میكنند. فرامرز در اجرای كرنا شیوه و سبك خاص دارد ساربانان گروهی دیگر از خادمان موسیقی ایل قشقایی هستند كه صرفا براساس ذوق و علاقه شخصی به كار موسیقی كشانده شدهاند. آنان آهنگهای قومی ایل قشقایی را با «نی» مینوازند. نی در میان قشقاییها سازی قدیمی و شناخته شده است كه هنوز از محبوبیت و اهمیت ویژهای برخوردار است. از آهنگهای مخصوص ساربانان «گدان دارغا» را میتوان نام برد كه در وصف شترهای در حال حركت است ترانههای عاشیقها و چنگیان به زبان تركی قشقایی است، ولی ساربانان با زبانی غیر از تركی قشقایی آواز میخوانند كه در اصطلاح محلی به نام «كوروشی» مشهور است. جای شگفتی است كه ساربانان با آنكه دارای فرهنگ ایل قشقایی هستند با زبانی شبیه زبان پهلوی سخن میگویند. در حال حاضر به دلیل تعداد اندك این قبیل افراد، زبان آنها نیز در حال از بین رفتن است، تا جایی كه حتی فرزندان آنها نیز رغبتی به تكلم با این زبان ندارند.
ادبیات فولک ایلی
پیشینه مکتوب شعر و ادبیات در میان ایل قشقایی به بیش از 250 سال پیش می رسد. اشعار شاعران گمنام سینه به سینه نقل می شود و به گنجینه فولکلوریک قشقایی ها غنا می بخشد. اشعار قشقایی ها مالامال از سوزوگداز زندگی، هجر و فراق است شعر عشایری از جدایی ها، از جور روزگار، از عشق و از عاطفه سخن می گوید. از ویژگی های عمده شهر قشقایی نقش بسیار پراهمیت طبیعت در لطافت بخشیدن به این گونه اشعار است. کمتر شعری از شاعران قشقایی می توان پیدا کرد که در آن یادی از کوه، جنگل، دشت، سبزه و آب نشده باشد از سوی دیگر شعر قشقایی تحت تاثیر کوچ صاحب مقام و مرتبه ای خالص است کوچ را به دلیل دل کندن از سرزمینی به سرزمین دیگر، جدا شدن از یارانی که درراه کوچ می میرند و یا آنانی که اسکان را می پذیرند سرزنش کرده اند.
شعر قشقایی را همه جا می خوانند در عروسی در عزا به هنگام شادی و غم. شعر عروسی ها همراه پایکوبی و شعر عزا همراه با حزن و اندوه خوانده می شود متاسفانه بیشتر سرایندگان شعر قشقایی ناشناخته اند اما به نام چند تن از شاعران معاصر ایل که با سروده های خویش در میان ایل زندگی کرده اند ازآن جمله به شاعر مشهور ایل قشقایی محزون و به عبارتی دیگر ماذون و همچنین یوسف علی بیک می توان اشاره کرد که نام و یادشان همیشه در نزد قشقایی ها زنده و جاوید خواهد ماند از شاعران تقریبا آشنای ایل قشقایی می باید به عیسی قاسم نیز اشاره شود وی همزمان با محزون زندگی می کرد و تنها یک قطعه شعر از او باقی مانده است که به مناظره او با محزون مربوط است بعد از وی باید به حسین صمصام اشاره کرد وی از نزدیکان خوانین قشقایی بود از اشعار این شاعر هم ادبیات بسیار اندکی باقی مانده است.
محزون(ماذون)
از شرح حال و روزگار محزون این شاعر بلندپایه ایل قشقایی چندان اطلاعات مستندی در دست نيست. آنچه درباره او بر سر زبانهاست حکایت از آن دارد که محزون درحدود 250 سال پیش می زیسته و همزمان با سلطان محمودخان ایلخان قشقایی زندگی می کرده است. محزون شاید تنها شاعر ایل قشقایی است که نامش بی ذکر هیچ نمونه شعری در کتاب شرح احوال شاعران ایران آمده است وی در طول زندگی همواره با فقر و تنگدستی مواجه بوده که دراشعارش نیز منعکس شده است.
از ویژگی های دیگر زندگی محزون آوارگی و بی سامانی اوست، تا آنجا که هرگز ساکن در طایفهای نشده است و هر روز جایی و هرزمان مکانی تازه میجسته است محزون مدتی را نیز برای کسب معلومات بیشتر در شهر شیراز گذرانده و دراین شهر موفق به دیدار بسیاری از شاعران و ادیبان شیرازی و کسب فیض از محضر آنان شده است. سال مرگ محزون و چگونگی مرگ آن مشخص نیست، قبر این شاعر دلسوخته قشقایی در جوار آرامگاه سعدی شیراز است.
جشنهای ملی و مذهبی
در سراسر استان، مراسم و اعیاد ملی برگزار میشود. از میان این مراسم، جشنهای ملی چهارشنبه سوری، عید نوروز، سیزده بدر، عید قربان، عید فطر، عید غدیر خم، نیمه شعبان، عید مبعث، روز تولد ائمه اطهار و... با شور و شوقی زایدالوصف برگزار میشود. عید نوروز و مراسم مربوط به آن نیز، با شور و شعف وصفناپذیر برگزار میشود و شیوه برگزاری این مراسم در استان فارس نیز مانند سایر نقاط ایران است.
مراسم ویژه عشایری
در سطح استان و به ویژه در میان ایل قشقایی و سایر ایلات كوچرو فارس مراسم ویژهای برگزار میشود. یكی از مهمترین و جالبترین این نوع مراسم در ایل قشقایی «كوساگلین» نام دارد و معمولا در مواقعی كه باران نبارد به اجرا گذاشته میشود.
قالی بافی
قالی بافی، همواره یکی از صنایع مهم دستی ایرانیان بوده است در میان عشایر استان فارس هنوز زیباترین هنر دستی، قالی بافی است که آمیزه ای است از کار و تلاش و هنر که با دست های سخت کوش زنان عشایر بافته می شود در میان این بافته هانوعی فرش به نام گبه بافته می شود گبه تجلی زیبایی، طراوت و شادی زندگی عشایری است که مانند پیراهن های رنگ به رنگ زنان قشقایی موجی از رنگها ی شاد طبیعت را درخود جای داده است زمینه اصلی این فرش، دشتهای سرسبزی است که عشایر در آنها زندگی می کنند. انگار تمامی زیبایی های طبیعت در زمان کوچ به دست دختران و زنان هنرمند قشقایی بر این فرشها ی کوچک نقش بسته است.
حصیر بافی
بوریا بافی و سبدبافی در استان فارس رواج دارد و بهترین نوع بوریا متعلق به شهر کازرون است. سبد بافی قشقاییها از منظر شکل و نقش بسیار جالب است.
سفالگری
در استان فارس انواع ظروف سفالی ساده و لعابدار و انواع کاشی های هنری تولید میشود بهترین ظروف کاشی در استهبان تولید می شود.
نقره کاری و مسگری
ظروف مسی و نقره کاری از جمله صنایع مهم استان فارس می باشد مسگری و نقره کاری شیراز نیز شهره خاص و عام میباشد.
خاتم کاریمهمترین صنعت دستی استان فارس، خاتم کاری شیراز است و بهترین نوع خاتم نیز در این شهر تولید می شود. منبت کاری نیز در استان فارس رواج زیادی دارد. همچنین منبت کاری و کنده کاری آباده شهرتی بسزا دارد. در استان فارس صنایع دیگری مانند تلکلی دوزی، گیوه دوزی، نمدمالی، خراطی، چرم سازی، سنگ تراشی و شیشه گری نیز رايج است.
رقصهای محلی
رقصهای محلی و بومی قشقاییها عمدتا به صورت گروهی اجرا میشود. در این میان «رقص چوب» به لحاظ شیوه اجرا و حركات ریتمیك و ماهرانه اجراكنندگان آن، از جذابیت خاصی برخوردار است. به ویژه آنكه این نوع رقص با آهنگ «جنگنامه» توأم است و در مراسم جشن و سرور قشقاییها اجرا میشود رقص چوب توسط دو نفر اجرا میشود.
شهر شیراز
نام شیراز، در كتیبههای هخامنشی تخت جمشید خوانده شده است. اشیاء و ظروف تاریخی و مسكوكاتی كه هماكنون در موزه متروپولیتن نیویورك موجود است، از مجد و عظمت شیراز در عهد سلوكیها، اشكانیان و ساسانیان گواهی میدهد. در كاوشهای منطقه قصر ابونصر معلوم شد كه این بنا به اواخر دوران اشكانی یا اوایل دوره ساسانی تعلق داشته و چند مهره نیز كه نام اردشیر و شیراز بر آن نوشته شده، به دست آمده است طبق روایات اساطیری، شیراز در زمان فرزند تهمورث- دومین پادشاه صفاریان- بناهای متعددی از جمله یك مسجد جامع در شیراز احداث كرد و به رونق بیش از پیش این شهر افزود.
دیلمیان برآبادی شیراز افزودند. خصوصاً عضدوالدوله دیلمی (سیصدو هفتاد و دو-سیصد و شصت و شش ه.ق) در مجد و عظمت شهر و رفاه مردم آن كوشش بسیار كرد. در دوران صفویه شیراز مركز ایالت فارس بود وامامعلی خان، حكمران فارس بناهای بسیاری در این شهر پیریخت.
در سال هزار و هفتاد ونه هجری قمری شیراز بر اثر جاری شدن سیل سهمگین ویران شد و بسیاری از آثار تاریخی آن از میان رفت. در اواخر دوره صفویان نیز افغانها این شهر را مورد حمله قرار دادند و خرابیهای بیشمار به آن وارد آوردند. در سال هزار وصد و چهل و دو ه.ق نادرشاه، افغانها را از شیراز راند واین شهر آرامش و امنیت دوباره یافت، تا این كه در سال هزار و صدو هفتاد و پنج ه.ق، تقیخان شیرازی اعلام استقلال كرد و سر از فرمان نادر برتافت. ناردشاه انبوهی از لشكریان خود را به جنگ با حاكم شیراز و تصرف شهر فرستاد و بعد از چهار ماه و پانزده روز محاصره، شیراز به تصرف سپاهیان نادر درآمد و لشكریان غالب، بسیاری از مردم بیگناه را قتل عام كردند.
پس از این واقعه وحشتناك، بیماری طاعون بیش از چهارده هزار نفر از مردم شهر را از پای درآورد. در سال هزار و صد و هشتاد ه.ق كریمخان زند شیراز را مقر حكومت خود قرار داد و برای عمران و آبادانی آن كوشید هنگامی كه آقا محمدخان قاجار در سال هزار و دویست و هفت ه.ق به شیراز دست یافت، امر به ویرانی باروی شهر داد. بعدها بارویی دیگر نیز ساخته شد كه بر اثر زلزله سال هزار و سیصد و سی و نه هجری قمری بسیاری از قسمتهای آن فروریخت.
شیراز طی چند دهه اخیر توسعه و گسترش جالب توجهی یافته و به یكی از شهرهای مهم وزیبای ایران تبدیل شده است. محیط مساعد شیراز در ادوار گوناگون دانشمندان، سخنوران و نویسندگانی بزرگ را در دامان خود پرورده است كه آثار جاویدان آنها میراث علمی و ادبی ایران را زنده و جاوید نگاه خواهد داشت.
مراكزتاریخی باستان
قدمت این شهر به بیش از هزارسال می رسد. اما توسعه و ترقی آن تقریبا از زمانی كه كریمخان زند شیراز را پایتخت ایران كرد شروع شد. آثار قلعه های قدیمی مانند قلعه كهنه، قلعه نارنجی وقلعه شیرازی هنوز دراطراف این شهر دیده می شود. آباده را قبایل گرجه ای و پرندی بنا كردند،اما اهمیت و اعتبار آن به دوره كریمخان زند باز می گردد.ظاهرا به دستور او بود كه این شهر آباده نامیده شد. آباده به دلیل استقرار در مسیر كوچ ایل قشقایی حائز اهمیت است.
مراكزتاریخی وباستانی
گنبد علی (عالی)
قدیميترین، مهم ترین و محكم ترین بنای تاریخی ابر قو (گنبد علی) یا به گفته برخی، گنبد عالی است. بنای مزبور،یك برج سنگی هشت ضلعی است كه بر بالای تپه ای در شرق ابر قو و مشرف به محل شهر قدیم واقع شده است.
مقبره طاووس
مقبره حسن بن كیخسرو ودخترش بی بی عایشه ملكه خاتون از بناهای تاریخی و مهم ابر قو میباشند كه به نام مقبره طاووس خوانده می شوند.این بنا به دوران مغول تعلق دارد.
مزار پیر حمزه سبز پوش
این بنای تاریخی به قرن پنجم و ششم هجری و به عهد سلجوقی تعلق دارد.
جاذبه های طبیعی
منطقه شكار ممنوع بصیران
منطقهای در چهار كیلومتری جنوب آباده كه به خاطر گونههای نادر گیاهی و جانوری مورد حفاظت قرار گرفته و یكی از ارزشمندترین زیستگاههای حیات وحش كشور و استان است.
اماكن زیارتی ومذهبی
-مسجد جامع ابرقو
-بقعه شهدا (سلطان ابراهیم)
شهر استهبان
نام این شهرستان از لغت «سته» به معنای انگور و انگورستان گرفته شده است.آبادانی این شهر از سال هفتصدو چهل و شش هجری قمری (پس از ویرانی آن در دوره مغول) به دست امیر مبارزالدین آل مظفر صورت گرفته است این شهر در قدیم چهار محله داشت كه هر محله دارای مسجد و آب انبارهای متعددی بود. حمدالله مستوفی از آن به نام شهركی پر درخت كه آب و هوای معتدل و میوه فراوان دارد، یاد كرده است جغرافینویسان اسلامی نام آن را به صورت اصطهبانان و گاهی هم اصطهبانات ثبت كردهاند، ولی با گذشت زمان، فارسی زبانان آن را اصطهبان نامیدهاند.
مراكزتاریخی وباستانی
-غار زکریا
-تنگه لای تاریك
-تنگ استهبان
-گردشگاه پارك جنگلی استهبان
-گردشگاه بك بك
شهر اقلید
اقلید در فارسی به معنای كلید است و مفهوم حجازی آن، كلید گشایش سرزمین فارس است. گویی هر آن كس كه اقلید را فتح كند، فارس را فتح كرده است. از آثار قدیمی این شهرستان میتوان به تل حاجی نوروز، تل خنجشت، تپه حسنآباد، تل چشمه وزوزن (مربوط به هزاره اول پیش از تاریخ) و كتیبه پهلوی (مربوط به دوره ساسانیان) اشاره كرد.
مراكزتاریخی وباستانی
-قلعه ایزد خواست
-تل قلعه حسن آباد
-تل کمین
شهر جهرم
جهرم یا كهرم به معنای جای گرم است و از آثار باقی مانده آن میتوان قلعه گبری را نام برد كه به سبك معماری ساسانی ساخته شده است به استناد نوشتههای استخری، ابن بلخی و حمدالله مستوفی، جهرم قلعهای بزرگ، معروف به خورشه و خورشاه داشت كه فاصله آن تا شهر، پنج فرسخ بود. بانی این قلعه، خورشه، عامل خلفای بنیامیه در جهرم بود كه بعدها به همت خواجه نظامالملك- وزیر مشهور سلجوقیان-تعمیر و مرمت شد در امتداد راه جنوبی جهرم در چهل و دو كیلومتری جنوب غربی جویم، دو محل در مجاورت هم به نامهای حریم و كاریان وجود دارند. كاریان محل آتشكده معروف كاریان است كه مخصوص موبدان بود ویكی از سه آتشكده بزرگ ایران دوره ساسانی به شمار میرفت.
مراكزتاریخی وباستانی
-قلعه مهرك
-قلعه تبر(خورشه)
-قلعه قبر
-آتشكده (قدمگاه)
جاذبه های طبیعی
-گردشگاه بونیز
-رودخانه شور جهرم
-روستای قطبآباد
شهر داراب
داراب از شهرهای قدیمی استان فارس است كه قبل از اسلام «دارابگرد» نام داشت و خرابههای آن در پنج كیلومتری جنوب شهر داراب فعلی قرار دارد. ولایت دارابگرد (دارابجرد)، شرقیترین ولایت از پنج ولایت فارس بود و تقریباً همان ولایت شبانكاره بود كه در دوره مغولان از فارس جدا شد و حكومتی جداگانه داشت در افسانههای ایرانی، بنای شهر دارابگرد را به داراب نسبت دادهاند.
مركز داراب در دوره خلفای اسلامی شهر دارابگرد یا دارابجرد ثبت شده است در آغاز قرن ششم هجری، قسمت عمده شهر دارابگرد ویران شد و تنها قلعهای محكم كه در وسط شهر بود، باقی ماند. همزمان با استیلای اتابكان سلغری بر فارس، سلسله دیگری در قسمت شرقی این ایالت یعنی در ناحیه سرحدی بین فارس، كرمان و خلیج فارس كه مشتمل بر بلاد دارابگرد، نیریز، ایگ (ایج)، طارم و اصطهبانات بود، به قدرت رسید و این نواحی را كه در آن زمان شبانكاره نام داشت، به تصرف خود درآورد. این سلسله، مركز حكومت را از دارابگرد به داركان (زركان) كه در جنوب قلعه ایگ واقع شده است، منتقل كرد.
مراكزتاریخی وباستانی
-قصر آئیینه (قصر دختر)
-قصر كیارث
-قلعه روی رنه(روئینه)
-قلعه دهیا
-تل سیاه
-تل ریگی
-نقش شاپور
-نقوش برجسته تنگاب
-آتشكده آذرخش (مسجد سنگی)
-آتشكده آذر جو -آتشكده های هخامنشی
شهر سپیدان
مركز شهرستان سپیدان یا بیضا، اردكان است. اردكان در لغت به معنی نوعی از جدولها و اشكال نجومی است. واژه «ارد» را قهر و غضب نیز معنی كردهاند و «كان» به معنای معدن است، گفته میشود كه اهالی آنجا شورشگر و جنگجو بودند اردكان از حوادث روزگار در امان نماند، حملات افغانها در زمان افشاریه و یورشهای ایلات بویراحمد در دو قرن پیش خرابیهای بسیاری در این شهر به بار آورد. پنجاه سال پیش نیز سیل این شهر را نیمه ویران كرد.
مراكزتاریخی وباستانی
-بقایای كاخ سلطنتی هخامنشی
-دیمه میل(میل آزاد یا میل اژدها)
-شاه جهان احمد
-قلعه سفید
جاذبه های طبیعی
-گردشگاه وسایت اسكی سپیدان
-رودخانه شش پیر
-رودخانه بشار
-رودخانه مارگان
-رودخانه چوبخله
-چشمه شش پیر
-چشمه آب گرم سراب بهرام
-آبشار مارگون
-گردشگاه تنگ تیز آب
-گردشگاه چله گاه
-گردشگاه دیمه میل
-برم فیروز
-دریاچه شش پیران
اماكن زیارتی ومذهبی
-امام زاده درب آهنین
شهر فسا
شهر فسا كه در گذشته به آن پسه یا پسا میگفتند، از شهرهای قدیمی خطه پارس است. این شهر، به گفته برخی از مورخان، در قدیم «پارساگرد» نام داشت و در الواح گلی تخت جمشید به نام پشی یا باشیها نوشته شده است.نام پسه به تدریج به پسا تبدیل شد و اعراب آن را فسا نامیدند شهر فسا در قرن چهارم هجری دومین شهر مهم ولایت دارابگرد بود و از حیث بزرگی با شیراز برابری میكرد.
مراكزتاریخی وباستانی
-قلعه ضحاك
-تل ضحاكی
جاذبه های طبیعی
-خرمن كوه
-گردشگاه میان جنگل
شهر فیروز آباد
فیروز آباد كنونی را در عهد باستان «اردشیر كوره» و «شهر گور» مینامیدند كه معرب آن «جور» است. این شهر در عهد شاهنشاهی ساسانی و در سدههای نخستین اسلام، مركز كوره اردشیر و یكی از پنج ناحیه معروف پارس بود. بنای این شهر را، به عهد اردشیر، بنیادگذار شاهنشاهی ساسانی نیز نسبت دادهاند. گفته میشود نام كنونی این شهر از نام «فیروز» بنای انوشیروان گرفته شده است.
وی در زمان خود بناهایی در فیروزآباد احداث كرده بود. در گذشته، راه شیراز به بندر باستانی سیراف از همین شهر میگذشت فیروزآباد پس از جلگه مرودشت، استخر و بیشاپور كازرون، از نقاط باستانی فارس و كشور ایران است كه آثار و نقوش بر جای مانده از دوران گذشته در آن، از آثار گرانبهای ادوار باستانی ایران محسوب میشوند آثار تاریخی بسیار مهمی از اردشیر بابكان و فرزندش شاپور اول در نزدیكی این شهر وجود دارد كه برخی از آنها همطراز با آثار تخت جمشید ارزیابی شدهاند.
مراكزتاریخی وباستانی
-كاخ اردشیر بابكان
-قلعه دختر
-جاده عهد ساسانی بین فیروزآباد و دارابگرد
-آثار شهر قدیمی فیروزآباد
-شهر گور فیروزآباد
-كاروان سرای عهد ساسانی
-كاروان سرای عهد ساسانی
-بقایای پل ساسانی (تنگاب)
-نقشه برجسته اردشیر بابكان
-آتشكده كنار سیاه
-آتشكده فراش بند
-ویرانههای آتشكده
-آتشكده فیروزآباد
-مجموعه بناهای آتشكده بزرگ ساسانیان
جاذبه های طبیعی
-چشمه آتشكده
-چشمه تنگاب
-چشمه حنیفقان
-چشمه آب گرم
-تنگ خرقه
-گردشگاه شهید
شهر كازرون
كازرون از توابع شهر شاپور بود و در ابتدای آن قرار داشت. شهر شاپور در بیست كیلومتری شمال غربی كازرون فعلی واقع شده بود. بعد از خرابی شهر شاپور، فیروز پسر بهرام ساسانی، آن را مجدداً آباد كرد و بر اهمیت آن افزود. این شهر، در زمان قباد، آبادتر و بزرگتر شد. كازرون در ابتدا از سه قریه نورد، راهیان و دریس تشكیل میشد و روی هم به بلدالعتیق معروف بود. اما در اواخر قرن چهارم هجری، آن را كازرون نامیدند، نام این شهر از لغت گازر وگازرون گرفته شده است، زیرا شغل مردم آن این بود كه پس از شستن كتان، پارچهای به نام توز میبافتند.
مراكزتاریخی وباستانی
-گوردختر
-قبر جاماسب
-مجسمه شاپور
-ویرانههای شهر بیشاپور
-شهر باستانی حسنغازی
-پل آبگینه
-نقش شاپور
-آتشكده كازرون
-آتشكده بزرگ جره
-آتشكده فرازمراآور خذایا
جاذبه های طبیعی
-چشمه ساسان
--غار تنگ چوگان
-حاشیه رودخانه شاپور
-گردشگاه امامزاده سید حسین
-گردشگاه امامزاده سید حسین
-دریاچه پریشان(فامور)
اماكن زیارتی ومذهبی
-امامزاده سید حسین
-امامزاده شاهزاده علاء الدین
شهر لار
سرزمین لار از زمان ساسانیان با احداث آتشكدهای مورد توجه بود. از اواخر قرن هشتم، لار مركز ضرب سكه بود و سكه آن به لاربن در سواحل خلیجفارس و هند رواج داشت در سال هفتصد و نود و نه هـ.ق. سربازان محمد سلطان نوه امیرتیمور، لار، جهرم و نواحی شرقی فارس را تاراج كردند. آخرین شاهزاده لار به نام میرزا اعلاءالملك مشهور به شاهابراهیمخان كه دعوی استقلال داشت، در سال هزار و ده هـ.ق. توسط اللهوردی خان حاكم فارس سركوب شد. اللهوردیخان او را نزد شاهعباس اول كه در این زمان در بلخ اقامت داشت فرستاد و در همان محل درگذشت. برخیها، وجه تسمیه این شهر را به «لار» كه اسب پسر گرگین بود، منسوب میكنند.
مراكزتاریخی وباستانی
-آب انبار سید جعفری
-دهن شیر
-باغ نشاط لارستان
-مناره خنج
-مناره لار
-قلعه قدمگاه
-آتشکده لار
-بازار قیصریه
جاذبه های طبیعی
-رودخانه شور لار
-رودخانه مهران شور
-گردشگاه امامزاده بریز
-باغ ملی
-منطقه پردیس خنج
-منطقه حفاظت شده هرمود لار
-دریاچه خنج
-دریاچه فصلی هرم
اماكن زیارتی ومذهبی
-مسجد نبی
-مسجد جامع خنج
-امام زاده بریز
شهرمرودشت
كاوشهای علمی و گمانهزنیهایی كه در تپههای مختلف جلگه مرودشت انجام گرفته است نشان میدهد كه هزاران سال پیش از آنكه داریوش كبیر، تپه سنگی را بر دامان كوه رحمت برای احداث كاخهای بزرگ خود انتخاب كند، اقوامی متمدن در دشت وسیع آن میزیستهاند. آثار برجای مانده از قبیل ظروف سفالی منقوش یا ساده و اسباب و وسائل زندگی آن دوره مؤید این نكتهاند.ویرانههای استخر و تختجمشید در مرودشت، بخشی از تاریخ این شهر را به نمایش میگذارند. آثار تاریخی باقیمانده از این شهرستان، علاوهبر آثاری از دوران هخامنشی، دورههای اسلامی را هم دربرمیگیرد.
مراكزتاریخی وباستانی
-كوه گر
-چشمه ابوالمهدی
-آبشار مارگون
-رودخانه سیوند
-رودخانه قره آغاج
-چشمه بناب قادرآباد
-مغاره شیخ علی
-تنگ بستانك (بهشت گمشده)
-تنگ براق
-منطقه شكار ممنوع توت سیاه
شهر ممسنی
ممسنی را «شولستان» نیز خواندهاند كه به معنای سرزمین شولهاست. شولها یكی از طوایف سابق لرستان بودند كه بعد از استقرار در این ناحیه، به این نام مشهور شدند مركز ولایتی كه ممسنی در آن قرار داشت، شهر شاهپور در چند كیلومتری كازرون بود كه نوشتهاند در زمان تزلزل حكومت ساسانیان، به وسیله ابوسعید كازرونی شبانكاره با خاك یكسان شد. ولی در زمان حكومت سلجوقیان دوباره تعمیر و بازسازی شد و رونق گذشته خود را بازیافت.
مراكزتاریخی وباستانی
-بنای عمارت
-شاه جهان احمد
-شهر قدیمی چشمه سردو
-پل فهلیان
-كتیبههای كورنگون (كرنگون)
-نقش بهرام
-قوش برجسته عهد عیلام
-حفرههای آتشدان (پورههای آببخشان)
-آتشكده كاریان
جاذبه های طبیعی
-رودخانه تنگ شیو
-چشمه آب گرم سراب بهرام
-رودخانه فهلیان
-رودخانه رودشیر
-رودخانه پیرآب
اماكن زیارتی ومذهبی
-امامزاده درآهنین
شهر نیریز
آثار به دست آمده از غارهای حوالی دریاچه بختگان نشانگر قدمت تمدن در این ناحیه است. نیریز در زمان هخامنشیان یكی از مراكز مهم سلاحسازی بود و نام نیریز احتمالاً از نیزه ریز گرفته شده است. در الواح گلی تختجمشید، نام ناریزی را منطبق با نیریز دانستهاند.
در این شهر یكی از قدیمیترین و مهمترین بناهای قرن چهارم هـ.ق. یعنی مسجد جامع قرار گرفته كه گفته میشود آتشكدهای بود كه پس از ظهور اسلام به مسجد تبدیل شده است اما تاریخ قدیمی مسجد سیصد و شصت و سه هجری قمری است و به گفته مقدسی، بنای اصلی آن متعلق به سال سیصد و چهل ه.ق است كه از آثار دوره سلسله آلبویه به شمار میرود. این منطقه در زمان داریوش اول از شهرهای آباد و پرجمعیت فارس بود.
ناریزی به معنای كارگاه اسلحهسازی است. در آن زمان بیش از هفتصد كارگاه نیزه، شمشیر و زرهسازی در آن وجود داشت و در واقع مركز تولید سلاح و اسلحه خانه داریوش بوده است شهر نیریز از زمان هخامنشیان تا به حال، سه بار دستخوش تهاجم، سیل و عوامل طبیعی قرار گرفته و برای بار چهارم در محل فعلی بنا شده است.
جاذبه های طبیعی
-چشمه پلنگان
-تنگ پلنگان
-تنگ زی طشك
-تنگ جزین یا گزین
-حیات وحش نی ریز
-دریاچههای طشك و بختگان
اماكن زیارتی ومذهبی
-مسجد جامع نی ریز
برگرفته از همشهری
این استان از شمال به استان اصفهان، از شرق به استانهای یزد، از جنوب به استان هرمزگان و از غرب به استانهای كهگیلویه و بوشهر محدود میشود.
وسعت استان فارس حدود 133 هزار كیاومتر مربع است و تقریبا” 8/1 درصد مساحت كشور را تشكیل می دهد.
آب و هوای فارس در شمال سردسیر، در نواحی مركزی زمستانها معتدل وبارانی و تابستانهای گرم و خشك، و در جنوب و جنوب شرقی زمستانها معتدل وبارانی و تابستانها بسیار گرم است. زبان اكثریت مردم فارسی است اماعشایر ترك زبان (ایل قشقایی) به تركی و عشایر عرب زبان(ایل عرب) به عربی صحبت میكنند.
یكی از مناطق مهم عشایری ایران، استان فارس می باشد و بزرگترین ایل ایران(ایل قشقایی) با شش طایفه در فارس به كوچ روی ادامه می دهند. علاوه بر ایل قشقایی ایل خمسه و ایل محسنی و همچنین طوایف كوچكتری به زندگی عشایری خود در فارس ادامه می دهند. براساس آخرین تقسیمات كشوری استان فارس به 16 شهرستان 48 شهر 60 بخش و185 دهستان تقسیم شده است منطقه فارس یكی از قدیمیترین مراكز تمدن ایران است. فارس در كتیبه های هخامنشی به صورت پارسه و در نوشته های یونانی پرمیس آمده و معرب آن فارس است.جغرافیای طبیعی و اقلیم استان
كوههای زاگرس با جهت شمال غربی- جنوب شرقی استان فارس را به صورت منطقه ویژه كوهستانی در آورده است. قسمت عمده این ناهمواریها بر اثر یك سلسله حركات شدید كوهزایی ایجاد شده و تحت تأثیر عوامل فرسایشی نظیر بادهای تند و آبهای روان به صورت كنونی درآمده است. استان فارس را میتوان به دو ناحیه مشخص طبیعی تقسیم كرد:
ناحیه شمالی و شمال غربی كه از ارتفاعات به هم پیوستهای تشكیل شده و گردنههای صعبالعبور و درههای عمیق دارد.
ناحیه جنوب و جنوب شرقی كه در فاصله میان رشتهكوههای فرعی قرار گرفته و شامل دشتهای حاصلخیز شیراز، كازرون، نیریز، مرودشت و مركزی است كه مزارع آنها از طریق رودهای متعددی آبیاری میشوند.
ارتفاعات استان فارس به چهار گروه مهم تقسیم میشوند:
1-ارتفاعات شمال و شمال غربی كه از كوههای سمیرم شروع میشود، تا غرب آباده ادامه مییابد و به كوه عظمت كه گردنه معروف كولی كش در آن واقع شده است، ختم میشود. ارتفاعات برم فیروز نیز در این ناحیه واقع شده و از سپیدان آغاز و به ارسنجان منتهی میشود.
2- ارتفاعات مركزی كه كوههای اطراف شیراز (سبزپوشان و بمو) و نیز كوههای مهارلو، خرمن كوه فسا و تودج را دربرمیگیرد.
3- ارتفاعات غربی كه در امتداد ارتفاعات كهگیلویه تا كوههای ممسنی در دشت ارژن (كوهمره سرخی) ادامه مییابد و به كوههای سفیدار در فیروزآباد متصل میشود.
4- ارتفاعات جنوبی نیز شامل كوههای داراب و ارتفاعات بالنگستان یا هنگستان و كوههای لارستان است.
در استان فارس، تحت تأثیر ویژگیهای توپوگرافیك، سه ناحیه آب و هوایی مشخص پدیدار شده است:
1- ناحیه كوهستانی شمال، شمال غرب و غرب: دارای زمستانهای سرد معتدل و پوشش گیاهی قابل توجه است. میزان بارندگی این ناحیه در حدود چهارصد تا شش صد میلیمتر در سال گزارش شده است.
2- ناحیه مركزی: این ناحیه در زمستانها آب و هوای نسبتاً معتدل توأم با بارندگی و در تابستانها، هوایی گرم و خشك دارد. آب و هوای این ناحیه به علت كاهش نسبی ارتفاعات، نسبت به شمال و شمال غرب كم و كیف متفاوتی دارد. میزان باران این ناحیه بین دویست تا چهارصد میلیمتر در سال است. شهرهای شیراز، كازرون، فسا و فیروزآباد در این ناحیه قرار گرفتهاند.
3- ناحیه جنوب و جنوب شرقی: به علت كاهش ارتفاع و عرض جغرافیایی و نحوه استقرار كوهها، میزان بارندگی این ناحیه در فصل زمستان نسبت به دو فصل بهار و پاییز كمتر است. هوای ناحیه در زمستانها معتدل و تابستانها بسیار گرم است. میزان بارندگی سالانه آن نیز صد تا دویست میلیمتر است. شهرهای لار، اوز و خنج جزو این ناحیه خشك به شمار میروند.
بر اساس گزارش سال 1371 ایستگاه سینوپتیك شیراز، متوسط حرارت این شهر 85/16 و حداكثر و حداقل مطلق دمای آن به ترتیب 2/29 47/4 درجه سانتیگراد است. بر اساس همین گزارش، متوسط میزان بارندگی ماهانه منطقه چهل و هشت و چهل و پنج میلیمتر است كه حداكثر آن با صد و هشتاد و چهار و دو میلیمتر در آذر ماه و حداقل آن با صفر میلیمتر در ماههای تیر، مهر و آبان است.
متوسط رطوبت نسبی این ناحیه حداكثر هشتاد و چهار و پنج و حداقل دوازده و نیم درصد است. تعداد روزهای یخبندان در طول سال نیز سی و چهار روز گزارش شده است بادهای محلی كه از سمت كوهستان به دشت میوزند و عكس این مسیر را میپیمایند. نام یكی از آنها باد قهره است كه در ممسنی در امتداد رودخانه فهلیان میوزد.
جغرافیای تاریخی استان
منطقه فارس، یكی از قدیمیترین مراكز تمدن ایران است. فارس كتیبههای هخامنشی به صورت پارسه و در نوشتههای یونانی به شكل پرسیس آمده و معرب آن فارس است. یونانیان نام ایالت پرسیس را به اشتباه بر تمام ایران اطلاق میكردند. تا این اواخر هم اروپاییان این اشتباه را تكرار میكردند.
پارسیها مردمانی آریایینژاد بودند كه تاریخ ورودشان به این سرزمین دقیقاً روشن نیست. از كتیبههای به جا مانده پادشاهان آشوری چنین برمیآید كه پارسیها، مانند مادها، مدتها تحت تسلط آشوریها بوده و در اطراف دریاچه ارومیه یا در كرمانشاه كنونی سكونت داشتهاند. این قوم به احتمال زیاد، در حدود هفتصد سال قبل از میلاد رهسپار نواحی جنوبی ایران شده و در سرزمین فارس امروزی سكونت گزیده است.
بر پایه اسناد و مداركی كه از حفریات شوش به دست آمده و نیز بر اساس آثاری كه از بابلیها بر جای مانده است، كوروش در عیلام و انزان سلطنت داشته و پس از وی، پسرش چیش پیش (ششصدو هفتاد و پنج- هفتصد و چهل ق.م) پادشاه پارس و انزان بوده است. پس از درگذشت چیش پیش- سلسله هخامنشی به دو شعبه تقسیم شد: یك شعبه آن در پارس و شعبه دیگر در عیلام و انزان سلطنت كردند.
در سال پانصد و پنجاه و سه قبل از میلاد كوروش اول به فرمانروایی سلسله ماد پایان داد و از اتحاد ماد و پارس دولت بزرگ هخامنشی را به وجود آورد (پانصد و پنجاه و نه – پانصد و بیست و نه ق.م) هخامنشیان تا مرگ داریوش سوم (سیصدو سی و یك ق.م) در حدود دویست و نوزده سال بر ایران حكومت كردند و سرانجام به دست اسكندر مقدونی منقرض شدند.
پس از مرگ ناگهانی اسكندر در سال سیصدو بیست و دو ق.م حكومت ایران دچار آشفتگی شد و سلطنت هخامنشیان، در سال سیصد و دوازده ق. م به دست سلوكوس افتاد. با این همه، پارس تا زمان آنتینو خوش چهارم جزو قلمرو سلوكی بود. هنگامی كه وی در سال صدو شصت و چهار ق.م درگذشت، پارس استقلال یافت. شاهان پارس در دورانی كه سلاطین اشكانی صاحب قدرت بودند از آنها اطاعت میكردند. با این وجود پارس هرگز ضمیمه متصرفات اشكانیان نشد. از پادشاهان پارس، سكههایی به دست آمده است كه تقریباً اسامی همه پادشاهان محلی را میتوان از روی آن سكهها روشن كرد.
ظاهراً پس از اینكه در سال بیست و هشت ه.ق استخر و فیروزآباد به تصرف اعراب درآمد، تمامی فارس ضمیمه متصرفات اعراب شد و به تدریج مردم فارس نیز مسلمان شدند. اعراب فاتح تقسیم ایالت فارس را به پنج ولایت كه هر یك را یك كوره میگفتند، از ساسانیان به ارث بردند و این تقسیمبندی، تا حمله مغولان باقی ماند.
پنج كوره فارس عبارت بودند از:
- كوره اردشـیـر خوره كه مركز آن شهر شیراز بود.
- كوره شــاپــور خوره كه مركز آن شهر شاپور بود.
- كوره قـــبـــاد خوره كه مركز آن شهر ارجان بود.
- كوره استــخـر خوره كه مركز آن پرسپولیس بود.
- كوره دارابجرد خوره كه مركز آن دارابجرد بود.
از قرن دهم و یازدهم كه ایران در سایه حكومت سلسله صفوی آرامش و انتظام نسبی یافت و روابطش با كشورهای غربی كه از قرن نهم هجری شروع شده بود، ادامه یافت، بسیاری از سیاحان خارجی از شیراز و فارس دیدن كردند كه گزارشهای آنها بعضاً بسیار خواندنی و جالب توجه است.
ویژگیهای فرهنگی و هنری
با تكوین و رشد شهرنشینی، فرهنگ مردم دچار دگرگونی و تغییرات ساختاری شده است. بیشك، ویژگیهای قومی و فرهنگی تعریف شده مشخص در میان اقوام و عشایر قابل رؤیت است. به دنبال رشد شتابان شهرنشینی، بسیاری از سنن و آداب و رسومی كه در گذشتههای نه چندان دور در میان اقوام رواج داشت، امروزه به فراموشی سپرده شده است. زندگی ساده عشایری هنوز ویژگیهای سنتی را حفظ كرده است. استان فارس یكی از استانهایی است كه بالاترین جمعیت عشایری كشور را دارد. ایلات قشقایی، كهگیلویه، خمسه و... هنوز بخش قابل توجهی از جمعیت استان را تشكیل میدهند.
فضاهای ویژه عشایری
استان فارس حدود ده هزار خانوار غیرساكن دارد كه بیشترین تعداد آنها را عشایر كوچنده منتسب به ایلات قشقایی، خمسه، كهگیلویه و ممسنی تشكیل میدهند. فضاهای كوچ و اطراق عشایر استان همراه با كنشهای فرهنگی ویژه عشایری مشتمل بر نوع پوشش، مناسبات اجتماعی، نحوه كوچ، مسیرهای ایلرو و.... جاذبههای متنوع و جالب توجهی را پدید میآورند كه در نوع خود برای ایرانگردان و جهانگردان جالب توجه است. عمدهترین زیست بومهای عشایری استان را ایل راههای عشایر منطقه تشكیل میدهند كه عبارتند از: كازرون، لار، ممسنی، سمیرم، خنج و داراب.
ییلاقات ایل قشقایی كه در دامنه شمالی كوههای زاگرس در امتداد شمال غربی به جنوب شرقی ادامه دارد، از شمالیترین منطقه كامفیروز یعنی از نواحی طویله بند و گرمه شروع میشود و با عرض متفاوت از نود تا سی كیلومتر در دامنه شمالی كوههای دنا كه حد فاصل بین كهگیلویه و بویراحمد، فارس و اصفهان است تا منطقه بروجن امتداد مییابد.
این منطقه از جنوب و جنوب غربی به ناحیه جاوید و رستم ممسنی، دشت روم یاسوج و سیسخت در كهگیلویه و بویراحمد، از غرب به فلارد و خانمیرزا و بروجن در چهار محال و بختیاری، از شمال به بروجن و شهرضا در استان اصفهان و دشت سعادتآباد آباده در استان فارس و از شرق به ییلاقات ایل خمسه باصری یعنی به نواحی قنقری و ابرج محدود میشود. این نواحی پنج بخش بزرگ جمعیتی كاكان، بن رود، چهار دانگه، پادنا و سمیرم علیا را به طور كامل و قسمتهایی از حومه آباده و كامفیروز را در بر میگیرند.
ییلاقات ایل خمسه در شرق ییلاقات ایل قشقایی قرار دارند و به ترتیب از جنوب به شمال نواحی مرودشت، رامجرد، بیضا، ابرج، مشهد مرغاب قنقری و بوانات را در برمیگیرند. این ناحیه از شمال به استان یزد، از شرق به سیرجان در استان كرمان، از جنوب به شهرستان شیراز و از غرب به ییلاقات قشقایی محدود میشود.
علاوه بر مناطق ییلاقی فوقالذكر كه خارج از مرز سیاسی استان فارس قرار گرفتهاند. ییلاقات داخلی استان فارس نیز از زیستبومهای جالب توجه عشایری منطقه محسوب میشوند كه ییلاقات كوهمره از مهمترین آنهاست. كوهمره به ترتیب از شرق به غرب در امتداد كوههای زاگرس در جنوب شهرستان شیراز در فاصله سیاخ ودشمن زیاری به سه قسمت كوهمره سرخی، كوهمره جروق و كوهمره نودان تقسیم میشود.
عشایر این ناحیه كه به نام محلهای یاد شده شناخته میشوند، فاصله زیادی بین ییلاق و قشلاق خود ندارند.در اوایل فروردین از دامنه كوهها بالا رفته و تابستان را در دشتهای مرتفع و دامنههای شمالی رشته كوه زاگرس سكونت میگزینند و در اوایل شهریور ماه از این كوهها پایین آمده و با طی مسافتی كه از چهل تا هشتاد كیلومتر تجاوز نمیكند به مناطق قشلاقی خود در دامنههای جنوبی رشتهكوه مذكور میرسند.
مناطق قشلاقی عشایر فارس عموماً دشتهای جنوب شرقی، جنوب غربی و گاهی نیز دشتهای مركزی استان را شامل میشوند و عموماً ارتفاع كم و هوای ملایم در زمستان و بسیار گرم در تابستان دارند قشلاق ایل قشقایی در دامنه جنوبی رشتهكوههای زاگرس قرار دارد و گاهی نیز از این كوهها فاصله زیادی گرفته و به سوی دشتهای كم ارتفاع ساحلی و تا زمینهای دشتستان و استان بوشهر و نوار ساحلی جنوب پیش میرود.
مناطق قشلاقی قشقائیان به طور مشخص در جنوب شرقی از ناحیه هرم و خنج شروع میشود و نواحی قیر و كارزین، افزراربعه، سیمكان، میمند، فیروزآباد خواجهای، فراشبند، بوشگان، قسمتی از جره و سپس در ناحیه جنوب غربی استان فارس نواحی شاپور ماهور در استان كهگیلویه و بویراحمد اطراف دو گنبدان و در استان بوشهر لیراوی را دربرمیگیرند.
موسیقی بومی
موسیقی بومی ایل قشقایی با نام «عاشیقها»، «چنگیان» و «ساربانان» درآمیخته و در این میان موسیقی عاشیقی از جایگاه والایی برخوردار است، موسیقی عاشیقی كهن و گسترده است و با شعر فولك درآمیخته است عاشیقها برای رویدادهای غمناك و شاد نوایی در سینه دارند. در هنر عاشیقی حماسه جایگاه ارزندهای دارد و در شعر آن نیز عرفان مقامی شایسته. حضور این هنرمندان را نه تنها در فارس، بلكه در آذربایجان و بیرون از مرزهای این سرزمین نیز میتوان پی گرفت.از خلال روایات قومی میتوان دریافت كه عاشیقهای قشقایی در اصل از مناطقی همانند قفقاز، شیروان و شكی به فارس مهاجرت كردهاند و وجوه اشتراك قابل توجهی بین عاشیقهای قشقایی و آذربایجانی به ویژه در زمینه بیان شجاعت و مردانگی افسانهوار «كوراوغلو» وجود دارد، ولی از نظر شیوه اجرا تفاوتهایی نیز با همدیگر دارند.
آهنگهایی همچون «كرمی»، «معصوم»، «محمود» و... را با كمی اختلاف عینا در اجرای عاشیقهای آذربایجان هم میتوان ملاحظه كرد. سازی كه عاشیق قشقایی مینوازد شبیه سهتار و دارای 9 سیم است كه عموما آن را با مضراب و یا پنجه مینوازند، ولی در دهههای اخیر كاربرد تار، كمانچه و دیگر آلات موسیقی نیز جایگاهی در میان موسیقی قشقایی یافتهاند كه عمدتا مورد استفاده هنرمندان جوان قرار میگیرد از آهنگهای قدیمی و امروزی عاشیقهای قشقایی میتوان از «سحرآوازی»، «جنگنامه»، «محمدطاهر بیك»، «معصوم»، «صمصام»، «كوراوغلو»، «محمود و صنم»، «محمود و نگار»، «باش خسرو»، «هلیله خسرو»، «بیستون»، «حیدری، «گرایلی»، «باش گرایلی»، «باسماگرایلی»، «كرمی» و... نام برد كه برخی از آنها همراه با داستانی كه عمدتا مایه مهر و محبت و دلدادگی دارند، خوانده میشود.
هر كدام از آهنگهای مذكور با پیشینه قومی و تاریخی قوم قشقایی و دیگر اقوام ترك زبان ارتباط جداییناپذیر یافتهاند عاشیقهای قشقایی معمولا همراه عشایر كوچ میكنند. از معروفترین عاشیقهای معاصر ایل قشقایی میتوان به «عاشیق صیاد» و «عاشیق اسماعیل» اشاره كرد گذشته از عاشیقها، در میان ایل قشقایی هنرمندان دیگری نیز هستند كه به «چنگیان» معروفند. این هنرمندان «كرنا» و «نقاره» مینوازند و پیشة اصلی آنها نوازندگی است. اغلب مردم ایل، این گروه را چندان حرمت نمینهند و آنها را گروهی پست میشمارند و حتی از وصلت با آنها خودداری میكنند چنگیان كه نمیتوانند تنها از راه هنرمندی به زندگیشان ادامه دهند، به كارهایی مانند اصلاح سر و صورت، كشیدن دندان، ختنه كردن كودكان و... میپردازند.
از هنرمندان منسوب به گروه چنگیان میتوان از «گنجی» و «فرامرز» نام برد كه بیشتر اوقات همراه ایل كوچ میكنند. فرامرز در اجرای كرنا شیوه و سبك خاص دارد ساربانان گروهی دیگر از خادمان موسیقی ایل قشقایی هستند كه صرفا براساس ذوق و علاقه شخصی به كار موسیقی كشانده شدهاند. آنان آهنگهای قومی ایل قشقایی را با «نی» مینوازند. نی در میان قشقاییها سازی قدیمی و شناخته شده است كه هنوز از محبوبیت و اهمیت ویژهای برخوردار است. از آهنگهای مخصوص ساربانان «گدان دارغا» را میتوان نام برد كه در وصف شترهای در حال حركت است ترانههای عاشیقها و چنگیان به زبان تركی قشقایی است، ولی ساربانان با زبانی غیر از تركی قشقایی آواز میخوانند كه در اصطلاح محلی به نام «كوروشی» مشهور است. جای شگفتی است كه ساربانان با آنكه دارای فرهنگ ایل قشقایی هستند با زبانی شبیه زبان پهلوی سخن میگویند. در حال حاضر به دلیل تعداد اندك این قبیل افراد، زبان آنها نیز در حال از بین رفتن است، تا جایی كه حتی فرزندان آنها نیز رغبتی به تكلم با این زبان ندارند.
ادبیات فولک ایلی
پیشینه مکتوب شعر و ادبیات در میان ایل قشقایی به بیش از 250 سال پیش می رسد. اشعار شاعران گمنام سینه به سینه نقل می شود و به گنجینه فولکلوریک قشقایی ها غنا می بخشد. اشعار قشقایی ها مالامال از سوزوگداز زندگی، هجر و فراق است شعر عشایری از جدایی ها، از جور روزگار، از عشق و از عاطفه سخن می گوید. از ویژگی های عمده شهر قشقایی نقش بسیار پراهمیت طبیعت در لطافت بخشیدن به این گونه اشعار است. کمتر شعری از شاعران قشقایی می توان پیدا کرد که در آن یادی از کوه، جنگل، دشت، سبزه و آب نشده باشد از سوی دیگر شعر قشقایی تحت تاثیر کوچ صاحب مقام و مرتبه ای خالص است کوچ را به دلیل دل کندن از سرزمینی به سرزمین دیگر، جدا شدن از یارانی که درراه کوچ می میرند و یا آنانی که اسکان را می پذیرند سرزنش کرده اند.
شعر قشقایی را همه جا می خوانند در عروسی در عزا به هنگام شادی و غم. شعر عروسی ها همراه پایکوبی و شعر عزا همراه با حزن و اندوه خوانده می شود متاسفانه بیشتر سرایندگان شعر قشقایی ناشناخته اند اما به نام چند تن از شاعران معاصر ایل که با سروده های خویش در میان ایل زندگی کرده اند ازآن جمله به شاعر مشهور ایل قشقایی محزون و به عبارتی دیگر ماذون و همچنین یوسف علی بیک می توان اشاره کرد که نام و یادشان همیشه در نزد قشقایی ها زنده و جاوید خواهد ماند از شاعران تقریبا آشنای ایل قشقایی می باید به عیسی قاسم نیز اشاره شود وی همزمان با محزون زندگی می کرد و تنها یک قطعه شعر از او باقی مانده است که به مناظره او با محزون مربوط است بعد از وی باید به حسین صمصام اشاره کرد وی از نزدیکان خوانین قشقایی بود از اشعار این شاعر هم ادبیات بسیار اندکی باقی مانده است.
محزون(ماذون)
از شرح حال و روزگار محزون این شاعر بلندپایه ایل قشقایی چندان اطلاعات مستندی در دست نيست. آنچه درباره او بر سر زبانهاست حکایت از آن دارد که محزون درحدود 250 سال پیش می زیسته و همزمان با سلطان محمودخان ایلخان قشقایی زندگی می کرده است. محزون شاید تنها شاعر ایل قشقایی است که نامش بی ذکر هیچ نمونه شعری در کتاب شرح احوال شاعران ایران آمده است وی در طول زندگی همواره با فقر و تنگدستی مواجه بوده که دراشعارش نیز منعکس شده است.
از ویژگی های دیگر زندگی محزون آوارگی و بی سامانی اوست، تا آنجا که هرگز ساکن در طایفهای نشده است و هر روز جایی و هرزمان مکانی تازه میجسته است محزون مدتی را نیز برای کسب معلومات بیشتر در شهر شیراز گذرانده و دراین شهر موفق به دیدار بسیاری از شاعران و ادیبان شیرازی و کسب فیض از محضر آنان شده است. سال مرگ محزون و چگونگی مرگ آن مشخص نیست، قبر این شاعر دلسوخته قشقایی در جوار آرامگاه سعدی شیراز است.
جشنهای ملی و مذهبی
در سراسر استان، مراسم و اعیاد ملی برگزار میشود. از میان این مراسم، جشنهای ملی چهارشنبه سوری، عید نوروز، سیزده بدر، عید قربان، عید فطر، عید غدیر خم، نیمه شعبان، عید مبعث، روز تولد ائمه اطهار و... با شور و شوقی زایدالوصف برگزار میشود. عید نوروز و مراسم مربوط به آن نیز، با شور و شعف وصفناپذیر برگزار میشود و شیوه برگزاری این مراسم در استان فارس نیز مانند سایر نقاط ایران است.
مراسم ویژه عشایری
در سطح استان و به ویژه در میان ایل قشقایی و سایر ایلات كوچرو فارس مراسم ویژهای برگزار میشود. یكی از مهمترین و جالبترین این نوع مراسم در ایل قشقایی «كوساگلین» نام دارد و معمولا در مواقعی كه باران نبارد به اجرا گذاشته میشود.
قالی بافی
قالی بافی، همواره یکی از صنایع مهم دستی ایرانیان بوده است در میان عشایر استان فارس هنوز زیباترین هنر دستی، قالی بافی است که آمیزه ای است از کار و تلاش و هنر که با دست های سخت کوش زنان عشایر بافته می شود در میان این بافته هانوعی فرش به نام گبه بافته می شود گبه تجلی زیبایی، طراوت و شادی زندگی عشایری است که مانند پیراهن های رنگ به رنگ زنان قشقایی موجی از رنگها ی شاد طبیعت را درخود جای داده است زمینه اصلی این فرش، دشتهای سرسبزی است که عشایر در آنها زندگی می کنند. انگار تمامی زیبایی های طبیعت در زمان کوچ به دست دختران و زنان هنرمند قشقایی بر این فرشها ی کوچک نقش بسته است.
پارچه بافی
در گذشته در شهرهای شیراز و کازرون پارچه های ابریشمی نخی و پشمی بافته می شد و شهرت بسیار زیادی را دارا بود.حصیر بافی
بوریا بافی و سبدبافی در استان فارس رواج دارد و بهترین نوع بوریا متعلق به شهر کازرون است. سبد بافی قشقاییها از منظر شکل و نقش بسیار جالب است.
سفالگری
در استان فارس انواع ظروف سفالی ساده و لعابدار و انواع کاشی های هنری تولید میشود بهترین ظروف کاشی در استهبان تولید می شود.
نقره کاری و مسگری
ظروف مسی و نقره کاری از جمله صنایع مهم استان فارس می باشد مسگری و نقره کاری شیراز نیز شهره خاص و عام میباشد.
خاتم کاریمهمترین صنعت دستی استان فارس، خاتم کاری شیراز است و بهترین نوع خاتم نیز در این شهر تولید می شود. منبت کاری نیز در استان فارس رواج زیادی دارد. همچنین منبت کاری و کنده کاری آباده شهرتی بسزا دارد. در استان فارس صنایع دیگری مانند تلکلی دوزی، گیوه دوزی، نمدمالی، خراطی، چرم سازی، سنگ تراشی و شیشه گری نیز رايج است.
رقصهای محلی
رقصهای محلی و بومی قشقاییها عمدتا به صورت گروهی اجرا میشود. در این میان «رقص چوب» به لحاظ شیوه اجرا و حركات ریتمیك و ماهرانه اجراكنندگان آن، از جذابیت خاصی برخوردار است. به ویژه آنكه این نوع رقص با آهنگ «جنگنامه» توأم است و در مراسم جشن و سرور قشقاییها اجرا میشود رقص چوب توسط دو نفر اجرا میشود.
شهر شیراز
نام شیراز، در كتیبههای هخامنشی تخت جمشید خوانده شده است. اشیاء و ظروف تاریخی و مسكوكاتی كه هماكنون در موزه متروپولیتن نیویورك موجود است، از مجد و عظمت شیراز در عهد سلوكیها، اشكانیان و ساسانیان گواهی میدهد. در كاوشهای منطقه قصر ابونصر معلوم شد كه این بنا به اواخر دوران اشكانی یا اوایل دوره ساسانی تعلق داشته و چند مهره نیز كه نام اردشیر و شیراز بر آن نوشته شده، به دست آمده است طبق روایات اساطیری، شیراز در زمان فرزند تهمورث- دومین پادشاه صفاریان- بناهای متعددی از جمله یك مسجد جامع در شیراز احداث كرد و به رونق بیش از پیش این شهر افزود.
دیلمیان برآبادی شیراز افزودند. خصوصاً عضدوالدوله دیلمی (سیصدو هفتاد و دو-سیصد و شصت و شش ه.ق) در مجد و عظمت شهر و رفاه مردم آن كوشش بسیار كرد. در دوران صفویه شیراز مركز ایالت فارس بود وامامعلی خان، حكمران فارس بناهای بسیاری در این شهر پیریخت.
در سال هزار و هفتاد ونه هجری قمری شیراز بر اثر جاری شدن سیل سهمگین ویران شد و بسیاری از آثار تاریخی آن از میان رفت. در اواخر دوره صفویان نیز افغانها این شهر را مورد حمله قرار دادند و خرابیهای بیشمار به آن وارد آوردند. در سال هزار وصد و چهل و دو ه.ق نادرشاه، افغانها را از شیراز راند واین شهر آرامش و امنیت دوباره یافت، تا این كه در سال هزار و صدو هفتاد و پنج ه.ق، تقیخان شیرازی اعلام استقلال كرد و سر از فرمان نادر برتافت. ناردشاه انبوهی از لشكریان خود را به جنگ با حاكم شیراز و تصرف شهر فرستاد و بعد از چهار ماه و پانزده روز محاصره، شیراز به تصرف سپاهیان نادر درآمد و لشكریان غالب، بسیاری از مردم بیگناه را قتل عام كردند.
پس از این واقعه وحشتناك، بیماری طاعون بیش از چهارده هزار نفر از مردم شهر را از پای درآورد. در سال هزار و صد و هشتاد ه.ق كریمخان زند شیراز را مقر حكومت خود قرار داد و برای عمران و آبادانی آن كوشید هنگامی كه آقا محمدخان قاجار در سال هزار و دویست و هفت ه.ق به شیراز دست یافت، امر به ویرانی باروی شهر داد. بعدها بارویی دیگر نیز ساخته شد كه بر اثر زلزله سال هزار و سیصد و سی و نه هجری قمری بسیاری از قسمتهای آن فروریخت.
شیراز طی چند دهه اخیر توسعه و گسترش جالب توجهی یافته و به یكی از شهرهای مهم وزیبای ایران تبدیل شده است. محیط مساعد شیراز در ادوار گوناگون دانشمندان، سخنوران و نویسندگانی بزرگ را در دامان خود پرورده است كه آثار جاویدان آنها میراث علمی و ادبی ایران را زنده و جاوید نگاه خواهد داشت.
مراكزتاریخی باستان
- قصر ابونصر (تخت ابونصر)
- عمارت باغ ایلخانی
- عمارت باغ نشاط
- عمارت كلاه فرنگی باغ نظر
- بنای مشهور به قبر مادر نادرشاه
- گهواره دیو(گهواره دید)
- مدرسه خان
- مدرسه آقاباباخان
- عمارت دیوانخانه
- آبش خاتون (خاتون قیامت)
- آرامگاه حافظ
- آرامگاه سعدی
- آرامگاه خواجوی كرمانی
- آرامگاه وصاف
- آرامگاه كوروش
- باغ گلشن (باغ عفیفآباد)
- باغ ارم
- باغ دلگشا
- باغ چهل
- باغ هفت تن
- باغ جهان نم
- باغ تخت
- باغ و پارك سعدی
- دروازه قرآن
- كاخ ساسانی
- آرامگاه سیبویه
- آرامگاه شاه شجاع مظفری
- منزل زینت الملك
- مجموعه پاسارگاد
- ارگ كریمخانی
- قلعه اژدها پیكر
- قلعه ككا
- قلعه چرو
- تل تیموریان
- تل قلعه
- تل حکوان
- تپه قصر بهرام
- حمام باغ نشاط
- حمام وكیل
- حمام عفیفآباد
- پل عباسی
- پل قدیمی پیرین
- آتشكده پاسارگاد
- آتشكده صمیكان[آشنايي با آتشكدههاي ايران]
- مسجد وكیل
- مسجد جامع عتیق شیراز
- مسجد جامع عتیق شیراز
- مسجد نو (شهدا)
- مسجد نصیرالملك
- مسجد سروی (مسجد امام حسن)
- مسجد خواجه
- مسجد جامع سوریان
- مسجد مشیر
- آستانه سید علاالدین حسین (ع)
- بقعه علی بن حمزه (ع)
- آرامگاه شاهچراغ
- بقعه سید میر محمد
- آرامگاه شاه داعی الیالله
- آرامگاه شیخ روزبهان
- آرامگاه شیخ كبیر (ابن حفیف)
- آرامگاه شیخ محمد لاهیجی
- آرامگاه مشرقین
- بقعه سید تاج الدین غریب
- بقعه چهل تنان
- مقبره شیخ اقطع یا بقعه پیر بناب
- تکیه هفت تنان
- حسینیه قوام
- كلیسای ارامنه
- بقعه بي بي دختران
جاذبه های طبیعی
- چشمه خارگان
- رودخانه آغاج
- چشمه رچی
- تنگ خاني
- تنگ اللهاكبر
- تنگه هرایزر
- تنگ بوان
- گردشگاه چشمه فیلی
- گردشگاه چشمه سلمانی
- گردشگاه چاه مسكی
- گردشگاه میان كتل
- بند بهمن
- پارك ملی بمو
- آتشكده
- گردشگاه برم دلك
- گردشگاه هفت برم
- گردشگاه امامزاده سلطان شهباز
- دریاچه مهار لو
- دریاچه و تالاب ارژن
- برم (تالاب) دلك
مراكزخرید
شهر آبادهقدمت این شهر به بیش از هزارسال می رسد. اما توسعه و ترقی آن تقریبا از زمانی كه كریمخان زند شیراز را پایتخت ایران كرد شروع شد. آثار قلعه های قدیمی مانند قلعه كهنه، قلعه نارنجی وقلعه شیرازی هنوز دراطراف این شهر دیده می شود. آباده را قبایل گرجه ای و پرندی بنا كردند،اما اهمیت و اعتبار آن به دوره كریمخان زند باز می گردد.ظاهرا به دستور او بود كه این شهر آباده نامیده شد. آباده به دلیل استقرار در مسیر كوچ ایل قشقایی حائز اهمیت است.
مراكزتاریخی وباستانی
گنبد علی (عالی)
قدیميترین، مهم ترین و محكم ترین بنای تاریخی ابر قو (گنبد علی) یا به گفته برخی، گنبد عالی است. بنای مزبور،یك برج سنگی هشت ضلعی است كه بر بالای تپه ای در شرق ابر قو و مشرف به محل شهر قدیم واقع شده است.
مقبره طاووس
مقبره حسن بن كیخسرو ودخترش بی بی عایشه ملكه خاتون از بناهای تاریخی و مهم ابر قو میباشند كه به نام مقبره طاووس خوانده می شوند.این بنا به دوران مغول تعلق دارد.
مزار پیر حمزه سبز پوش
این بنای تاریخی به قرن پنجم و ششم هجری و به عهد سلجوقی تعلق دارد.
جاذبه های طبیعی
منطقه شكار ممنوع بصیران
منطقهای در چهار كیلومتری جنوب آباده كه به خاطر گونههای نادر گیاهی و جانوری مورد حفاظت قرار گرفته و یكی از ارزشمندترین زیستگاههای حیات وحش كشور و استان است.
اماكن زیارتی ومذهبی
-مسجد جامع ابرقو
-بقعه شهدا (سلطان ابراهیم)
شهر استهبان
نام این شهرستان از لغت «سته» به معنای انگور و انگورستان گرفته شده است.آبادانی این شهر از سال هفتصدو چهل و شش هجری قمری (پس از ویرانی آن در دوره مغول) به دست امیر مبارزالدین آل مظفر صورت گرفته است این شهر در قدیم چهار محله داشت كه هر محله دارای مسجد و آب انبارهای متعددی بود. حمدالله مستوفی از آن به نام شهركی پر درخت كه آب و هوای معتدل و میوه فراوان دارد، یاد كرده است جغرافینویسان اسلامی نام آن را به صورت اصطهبانان و گاهی هم اصطهبانات ثبت كردهاند، ولی با گذشت زمان، فارسی زبانان آن را اصطهبان نامیدهاند.
مراكزتاریخی وباستانی
-غار زکریا
-تنگه لای تاریك
-تنگ استهبان
-گردشگاه پارك جنگلی استهبان
-گردشگاه بك بك
شهر اقلید
اقلید در فارسی به معنای كلید است و مفهوم حجازی آن، كلید گشایش سرزمین فارس است. گویی هر آن كس كه اقلید را فتح كند، فارس را فتح كرده است. از آثار قدیمی این شهرستان میتوان به تل حاجی نوروز، تل خنجشت، تپه حسنآباد، تل چشمه وزوزن (مربوط به هزاره اول پیش از تاریخ) و كتیبه پهلوی (مربوط به دوره ساسانیان) اشاره كرد.
مراكزتاریخی وباستانی
-قلعه ایزد خواست
-تل قلعه حسن آباد
-تل کمین
شهر جهرم
جهرم یا كهرم به معنای جای گرم است و از آثار باقی مانده آن میتوان قلعه گبری را نام برد كه به سبك معماری ساسانی ساخته شده است به استناد نوشتههای استخری، ابن بلخی و حمدالله مستوفی، جهرم قلعهای بزرگ، معروف به خورشه و خورشاه داشت كه فاصله آن تا شهر، پنج فرسخ بود. بانی این قلعه، خورشه، عامل خلفای بنیامیه در جهرم بود كه بعدها به همت خواجه نظامالملك- وزیر مشهور سلجوقیان-تعمیر و مرمت شد در امتداد راه جنوبی جهرم در چهل و دو كیلومتری جنوب غربی جویم، دو محل در مجاورت هم به نامهای حریم و كاریان وجود دارند. كاریان محل آتشكده معروف كاریان است كه مخصوص موبدان بود ویكی از سه آتشكده بزرگ ایران دوره ساسانی به شمار میرفت.
مراكزتاریخی وباستانی
-قلعه مهرك
-قلعه تبر(خورشه)
-قلعه قبر
-آتشكده (قدمگاه)
جاذبه های طبیعی
-گردشگاه بونیز
-رودخانه شور جهرم
-روستای قطبآباد
شهر داراب
داراب از شهرهای قدیمی استان فارس است كه قبل از اسلام «دارابگرد» نام داشت و خرابههای آن در پنج كیلومتری جنوب شهر داراب فعلی قرار دارد. ولایت دارابگرد (دارابجرد)، شرقیترین ولایت از پنج ولایت فارس بود و تقریباً همان ولایت شبانكاره بود كه در دوره مغولان از فارس جدا شد و حكومتی جداگانه داشت در افسانههای ایرانی، بنای شهر دارابگرد را به داراب نسبت دادهاند.
مركز داراب در دوره خلفای اسلامی شهر دارابگرد یا دارابجرد ثبت شده است در آغاز قرن ششم هجری، قسمت عمده شهر دارابگرد ویران شد و تنها قلعهای محكم كه در وسط شهر بود، باقی ماند. همزمان با استیلای اتابكان سلغری بر فارس، سلسله دیگری در قسمت شرقی این ایالت یعنی در ناحیه سرحدی بین فارس، كرمان و خلیج فارس كه مشتمل بر بلاد دارابگرد، نیریز، ایگ (ایج)، طارم و اصطهبانات بود، به قدرت رسید و این نواحی را كه در آن زمان شبانكاره نام داشت، به تصرف خود درآورد. این سلسله، مركز حكومت را از دارابگرد به داركان (زركان) كه در جنوب قلعه ایگ واقع شده است، منتقل كرد.
مراكزتاریخی وباستانی
-قصر آئیینه (قصر دختر)
-قصر كیارث
-قلعه روی رنه(روئینه)
-قلعه دهیا
-تل سیاه
-تل ریگی
-نقش شاپور
-نقوش برجسته تنگاب
-آتشكده آذرخش (مسجد سنگی)
-آتشكده آذر جو -آتشكده های هخامنشی
شهر سپیدان
مركز شهرستان سپیدان یا بیضا، اردكان است. اردكان در لغت به معنی نوعی از جدولها و اشكال نجومی است. واژه «ارد» را قهر و غضب نیز معنی كردهاند و «كان» به معنای معدن است، گفته میشود كه اهالی آنجا شورشگر و جنگجو بودند اردكان از حوادث روزگار در امان نماند، حملات افغانها در زمان افشاریه و یورشهای ایلات بویراحمد در دو قرن پیش خرابیهای بسیاری در این شهر به بار آورد. پنجاه سال پیش نیز سیل این شهر را نیمه ویران كرد.
مراكزتاریخی وباستانی
-بقایای كاخ سلطنتی هخامنشی
-دیمه میل(میل آزاد یا میل اژدها)
-شاه جهان احمد
-قلعه سفید
جاذبه های طبیعی
-گردشگاه وسایت اسكی سپیدان
-رودخانه شش پیر
-رودخانه بشار
-رودخانه مارگان
-رودخانه چوبخله
-چشمه شش پیر
-چشمه آب گرم سراب بهرام
-آبشار مارگون
-گردشگاه تنگ تیز آب
-گردشگاه چله گاه
-گردشگاه دیمه میل
-برم فیروز
-دریاچه شش پیران
اماكن زیارتی ومذهبی
-امام زاده درب آهنین
شهر فسا
شهر فسا كه در گذشته به آن پسه یا پسا میگفتند، از شهرهای قدیمی خطه پارس است. این شهر، به گفته برخی از مورخان، در قدیم «پارساگرد» نام داشت و در الواح گلی تخت جمشید به نام پشی یا باشیها نوشته شده است.نام پسه به تدریج به پسا تبدیل شد و اعراب آن را فسا نامیدند شهر فسا در قرن چهارم هجری دومین شهر مهم ولایت دارابگرد بود و از حیث بزرگی با شیراز برابری میكرد.
مراكزتاریخی وباستانی
-قلعه ضحاك
-تل ضحاكی
جاذبه های طبیعی
-خرمن كوه
-گردشگاه میان جنگل
شهر فیروز آباد
فیروز آباد كنونی را در عهد باستان «اردشیر كوره» و «شهر گور» مینامیدند كه معرب آن «جور» است. این شهر در عهد شاهنشاهی ساسانی و در سدههای نخستین اسلام، مركز كوره اردشیر و یكی از پنج ناحیه معروف پارس بود. بنای این شهر را، به عهد اردشیر، بنیادگذار شاهنشاهی ساسانی نیز نسبت دادهاند. گفته میشود نام كنونی این شهر از نام «فیروز» بنای انوشیروان گرفته شده است.
وی در زمان خود بناهایی در فیروزآباد احداث كرده بود. در گذشته، راه شیراز به بندر باستانی سیراف از همین شهر میگذشت فیروزآباد پس از جلگه مرودشت، استخر و بیشاپور كازرون، از نقاط باستانی فارس و كشور ایران است كه آثار و نقوش بر جای مانده از دوران گذشته در آن، از آثار گرانبهای ادوار باستانی ایران محسوب میشوند آثار تاریخی بسیار مهمی از اردشیر بابكان و فرزندش شاپور اول در نزدیكی این شهر وجود دارد كه برخی از آنها همطراز با آثار تخت جمشید ارزیابی شدهاند.
مراكزتاریخی وباستانی
-كاخ اردشیر بابكان
-قلعه دختر
-جاده عهد ساسانی بین فیروزآباد و دارابگرد
-آثار شهر قدیمی فیروزآباد
-شهر گور فیروزآباد
-كاروان سرای عهد ساسانی
-كاروان سرای عهد ساسانی
-بقایای پل ساسانی (تنگاب)
-نقشه برجسته اردشیر بابكان
-آتشكده كنار سیاه
-آتشكده فراش بند
-ویرانههای آتشكده
-آتشكده فیروزآباد
-مجموعه بناهای آتشكده بزرگ ساسانیان
جاذبه های طبیعی
-چشمه آتشكده
-چشمه تنگاب
-چشمه حنیفقان
-چشمه آب گرم
-تنگ خرقه
-گردشگاه شهید
شهر كازرون
كازرون از توابع شهر شاپور بود و در ابتدای آن قرار داشت. شهر شاپور در بیست كیلومتری شمال غربی كازرون فعلی واقع شده بود. بعد از خرابی شهر شاپور، فیروز پسر بهرام ساسانی، آن را مجدداً آباد كرد و بر اهمیت آن افزود. این شهر، در زمان قباد، آبادتر و بزرگتر شد. كازرون در ابتدا از سه قریه نورد، راهیان و دریس تشكیل میشد و روی هم به بلدالعتیق معروف بود. اما در اواخر قرن چهارم هجری، آن را كازرون نامیدند، نام این شهر از لغت گازر وگازرون گرفته شده است، زیرا شغل مردم آن این بود كه پس از شستن كتان، پارچهای به نام توز میبافتند.
مراكزتاریخی وباستانی
-گوردختر
-قبر جاماسب
-مجسمه شاپور
-ویرانههای شهر بیشاپور
-شهر باستانی حسنغازی
-پل آبگینه
-نقش شاپور
-آتشكده كازرون
-آتشكده بزرگ جره
-آتشكده فرازمراآور خذایا
جاذبه های طبیعی
-چشمه ساسان
--غار تنگ چوگان
-حاشیه رودخانه شاپور
-گردشگاه امامزاده سید حسین
-گردشگاه امامزاده سید حسین
-دریاچه پریشان(فامور)
اماكن زیارتی ومذهبی
-امامزاده سید حسین
-امامزاده شاهزاده علاء الدین
شهر لار
سرزمین لار از زمان ساسانیان با احداث آتشكدهای مورد توجه بود. از اواخر قرن هشتم، لار مركز ضرب سكه بود و سكه آن به لاربن در سواحل خلیجفارس و هند رواج داشت در سال هفتصد و نود و نه هـ.ق. سربازان محمد سلطان نوه امیرتیمور، لار، جهرم و نواحی شرقی فارس را تاراج كردند. آخرین شاهزاده لار به نام میرزا اعلاءالملك مشهور به شاهابراهیمخان كه دعوی استقلال داشت، در سال هزار و ده هـ.ق. توسط اللهوردی خان حاكم فارس سركوب شد. اللهوردیخان او را نزد شاهعباس اول كه در این زمان در بلخ اقامت داشت فرستاد و در همان محل درگذشت. برخیها، وجه تسمیه این شهر را به «لار» كه اسب پسر گرگین بود، منسوب میكنند.
مراكزتاریخی وباستانی
-آب انبار سید جعفری
-دهن شیر
-باغ نشاط لارستان
-مناره خنج
-مناره لار
-قلعه قدمگاه
-آتشکده لار
-بازار قیصریه
جاذبه های طبیعی
-رودخانه شور لار
-رودخانه مهران شور
-گردشگاه امامزاده بریز
-باغ ملی
-منطقه پردیس خنج
-منطقه حفاظت شده هرمود لار
-دریاچه خنج
-دریاچه فصلی هرم
اماكن زیارتی ومذهبی
-مسجد نبی
-مسجد جامع خنج
-امام زاده بریز
شهرمرودشت
كاوشهای علمی و گمانهزنیهایی كه در تپههای مختلف جلگه مرودشت انجام گرفته است نشان میدهد كه هزاران سال پیش از آنكه داریوش كبیر، تپه سنگی را بر دامان كوه رحمت برای احداث كاخهای بزرگ خود انتخاب كند، اقوامی متمدن در دشت وسیع آن میزیستهاند. آثار برجای مانده از قبیل ظروف سفالی منقوش یا ساده و اسباب و وسائل زندگی آن دوره مؤید این نكتهاند.ویرانههای استخر و تختجمشید در مرودشت، بخشی از تاریخ این شهر را به نمایش میگذارند. آثار تاریخی باقیمانده از این شهرستان، علاوهبر آثاری از دوران هخامنشی، دورههای اسلامی را هم دربرمیگیرد.
مراكزتاریخی وباستانی
- مجموعه ویرانه های تخت جمشید
- كاخ بار كوروش
- كاخ اختصاصی كوروش
- . قصر اردشیر بابكان
- برج زندان سلیمان
- آرامگاه کوروش کبیر
- كاخ بهرام پنجم
- تخت گوهر یا تخت رستم
- قلعه استخر
- شهر قدیمی استخر (تخت طاووس)
- تخت سلیمان
- تپههای جلگه مرودشت
- تپههای جلگه مرودشت
- ویرانههای شهر خندجان
- پل خان
- پل بند امیر
- سنگنبشته پهلوی تنگ براقی
- نقش رستم
- آتشكده پاسارگاد
- آتشكدههای هخامنشی
-كوه گر
-چشمه ابوالمهدی
-آبشار مارگون
-رودخانه سیوند
-رودخانه قره آغاج
-چشمه بناب قادرآباد
-مغاره شیخ علی
-تنگ بستانك (بهشت گمشده)
-تنگ براق
-منطقه شكار ممنوع توت سیاه
شهر ممسنی
ممسنی را «شولستان» نیز خواندهاند كه به معنای سرزمین شولهاست. شولها یكی از طوایف سابق لرستان بودند كه بعد از استقرار در این ناحیه، به این نام مشهور شدند مركز ولایتی كه ممسنی در آن قرار داشت، شهر شاهپور در چند كیلومتری كازرون بود كه نوشتهاند در زمان تزلزل حكومت ساسانیان، به وسیله ابوسعید كازرونی شبانكاره با خاك یكسان شد. ولی در زمان حكومت سلجوقیان دوباره تعمیر و بازسازی شد و رونق گذشته خود را بازیافت.
مراكزتاریخی وباستانی
-بنای عمارت
-شاه جهان احمد
-شهر قدیمی چشمه سردو
-پل فهلیان
-كتیبههای كورنگون (كرنگون)
-نقش بهرام
-قوش برجسته عهد عیلام
-حفرههای آتشدان (پورههای آببخشان)
-آتشكده كاریان
جاذبه های طبیعی
-رودخانه تنگ شیو
-چشمه آب گرم سراب بهرام
-رودخانه فهلیان
-رودخانه رودشیر
-رودخانه پیرآب
اماكن زیارتی ومذهبی
-امامزاده درآهنین
شهر نیریز
آثار به دست آمده از غارهای حوالی دریاچه بختگان نشانگر قدمت تمدن در این ناحیه است. نیریز در زمان هخامنشیان یكی از مراكز مهم سلاحسازی بود و نام نیریز احتمالاً از نیزه ریز گرفته شده است. در الواح گلی تختجمشید، نام ناریزی را منطبق با نیریز دانستهاند.
در این شهر یكی از قدیمیترین و مهمترین بناهای قرن چهارم هـ.ق. یعنی مسجد جامع قرار گرفته كه گفته میشود آتشكدهای بود كه پس از ظهور اسلام به مسجد تبدیل شده است اما تاریخ قدیمی مسجد سیصد و شصت و سه هجری قمری است و به گفته مقدسی، بنای اصلی آن متعلق به سال سیصد و چهل ه.ق است كه از آثار دوره سلسله آلبویه به شمار میرود. این منطقه در زمان داریوش اول از شهرهای آباد و پرجمعیت فارس بود.
ناریزی به معنای كارگاه اسلحهسازی است. در آن زمان بیش از هفتصد كارگاه نیزه، شمشیر و زرهسازی در آن وجود داشت و در واقع مركز تولید سلاح و اسلحه خانه داریوش بوده است شهر نیریز از زمان هخامنشیان تا به حال، سه بار دستخوش تهاجم، سیل و عوامل طبیعی قرار گرفته و برای بار چهارم در محل فعلی بنا شده است.
جاذبه های طبیعی
-چشمه پلنگان
-تنگ پلنگان
-تنگ زی طشك
-تنگ جزین یا گزین
-حیات وحش نی ریز
-دریاچههای طشك و بختگان
اماكن زیارتی ومذهبی
-مسجد جامع نی ریز
برگرفته از همشهری